تعداد بازدیدها :
تعداد نوشته ها :
تعداد نظرات :
ابزارهاي شيطان در جنگ نرم
ابزار شيطان به قدري گسترده است كه از سوژههاي مذهبي هم نميگذرد و از مذهب عليه مذهب خرج ميكند همانطور كه خود شيطان براي گمراه كردن آدم و حوا قسم ياد ميكند كه من از ناصحين هستم . بالا بردن انديشه ديني، تقويت ايمان و باورهاي ديني و زدودن حب دنيا مهمترين راههاي مقابله با جنگ نرم شيطان و پيروانش است. هر چند كه اصطلاح "جنگ نرم" جديد است اما سابقه محتوايي آن به خلقت اوليه آدم برمي گردد و تا آدمي بر دنيا است اين مسأله ادامه دارد. از حضرت آدم ابوالبشر تلاش بيگانه و دشمني به نام «ابليس» وجود دارد كه قرآن از آن پرده برداري كرده و در آيات مختلف نسبت به حيلههاي او هشدار ميدهد و به بني آدم در بيان داستان حيله شيطان نسبت به آدم خطاب ميكند: يا بَني آدَمَ لايفتِننّكُمُ الشيطان كَماخرَجَ اَبَوَيكُم مِنَ الجَنةِ... اي فرزندان آدم، زنهار تا شيطان شما را مفتون نكند، آنگونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند. در ادامه همين آيه قرآن ميفرمايد... ينزعُ عَنهُمَا لِباسَهُمَا... يعني شيطان ميخواهد لباس انسان را در آورد و آدمي را از تقوا عريان كند اينجا لباس نمادي از ايمان و تقواست. تمام آيات قرآن به شيطان و قبيلهاش اشاره كرده است و حتي از يك حقيقت ديگري پرده بر ميدارد و در آيه 112 سوره انعام ميفرمايد: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِي عَدُوًّا شَياطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ...» ما براي هر پيغمبري دشمني را از شياطين انس و جن قرار داديم. اينجا شخص پيغمبر مطرح نيست بلكه هر دين و تبليغي كه هر پيامبري ميآورد مورد اين هجمه شيطاني است و هر حلقومي كه نداي حق طلبي سر ميدهد قرآن ميفرمايد كنار آن دشمنش هم هست و ميخواهد آن لباس معنوي كه بر بدن انسان شايسته قامت وجود انساني است را بركند. قرآن به ابزار، سربازان، جهتهاي شيطان هم اشاره دارد و در آيه 17 سوره اعراف از قول شيطان آمده است: «ثُمَّ لآتِينَّهُم مِّن بَينِ أَيدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ ... » ؛ انسان از هيچ جهتي مصونيت ندارد و يك دعواي همه جانبه و بدون مرز است و انسان در معرض اين ميدان گسترده درگيري است. شيطان در اعتراض به خداوند ميگويد كه همه فرزندان آدم مگر تعداد اندكي را (مخلصين) گمراه ميكنم و خدا هم ميگويد تو هم برو هر مقدار كه ميتواني با هر ابزاري اين كار را بكن اما بدان من، تو را و پيروانت را فرداي قيامت به جهنم مياندازم؛ و سخن خدا اين است كه من تو و ابزار و راههايت را به بشر معرفي ميكنم. ابزار شيطان به قدري گسترده است كه از سوژههاي مذهبي هم نميگذرد و از مذهب عليه مذهب خرج ميكند همانطور كه خود شيطان براي گمراه كردن آدم و حوا قسم ياد ميكند كه من از ناصحين هستم و«َقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ» (اعراف 21). يكي ديگر از ابزار جنگ نرم شيطان، تزيين و تبليغ است؛ وقتي خدا ميفرمايد با صوت و حرفهايت جذب بكن يعني صوت نماد تبليغ است و با حرفهايت آنها را بخوان. يك نمونه از تزيينات شيطاني، مسجد "ضرار" است اين مسجد را كمينگاهي عليه خدا و پيامبر قرار دادند كه قرآن در آيه 107 سوره توبه بدان اشاره كرده است و آن مسجد را مايه زيان و كفر و پراكندگي ميان مؤمنان ميخواند و ميفرمايد: اين مسجد كمينگاهي است براي كسي كه قبلا با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت سوگند ياد ميكنند كه جز نيكي قصدي نداشتيم و[لي] خدا گواهي ميدهد كه آنان قطعا دروغگو هستند. مفسرين نقل كرده اند كه بنى عمرو بن عوف مسجد قبا را ساخته، به نزد رسول خدا (ص) فرستادند تا تشريف آورده، در آن نماز بگزارد، رسول خدا (ص) آن مسجد را افتتاح فرمود، جماعتى از منافقين از بنى غنم بن عوف برايشان حسد برده، با خود گفتند: ما نيز مسجدى مى سازيم و در آن نماز مى گزاريم، و ديگر به جماعت محمد (ص) حاضر نمى شويم. پس از آنكه از كار آن فارغ شدند نزد رسول خدا (ص) آمده، در حالى كه آن جناب آماده سفر به تبوك مى شد، به عرضش رساندند: يا رسول اللَّه! ما براى افراد مريض و كسانى كه كارشان زياد است و نمى توانند راه دورى طى نموده تا مسجد شما بيايند، و نيز براى شبهاى بارانى و شبهاى زمستان مسجدى ساخته ايم و ميل داريم بدانجا تشريف آورده، در آن نماز بگزارى، و براى ما به بركت دعا فرمايى. حضرت فرمود: من الان سر راه سفرم، اگر ان شاء اللَّه برگشتم به محله شما مى آيم و در مسجد شما نماز مى گزارم، ولى وقتى از سفر تبوك برگشت اين آيات نازل شد، و وضع آن مسجد را روشن نمود. رسول خدا (ص) عاصم بن عوف عجلانى و مالك بن دخشم را كه از قبيله بنى عمرو بن عوف بود فرستاد و به ايشان فرمود: به اين مسجدى كه مردمى ظالم آنجا را ساخته اند برويد، و خرابش نموده آن را آتش بزنيد. و در روايت ديگرى آمده كه عمار ياسر و وحشى را فرستاد و آن دو آن مسجد را آتش زدند، و دستور داد تا جاى آن را خاكروبه دان نموده، كثافات محل را در آنجا بريزند. علامه ي طباطبايي (ره): و در روايت قمى آمده كه: آن جناب مالك بن دخشم خزاعى، و عامر بن عدى از قبيله بنى عمرو بن عوف را فرستاد، و مالك بدانجا شده به عامر گفت: صبر كن تا من از منزل آتشى بياورم، پس به درون خانه خويش شده آتشى بياورد و به سقف مسجد كه از شاخ و برگ خرما پوشيده بود افكند، همچنين سوختنى هاى داخل مسجد را آتش بزد و مردم آن مسجد متفرق شدند، و زيد بن حارثه هم چنان نشست تا مسجد به كلى بسوخت، آن گاه دستور داد تا چهار ديوارش را خراب كردند. يكي از مهمترين مسائل براي مصونيت انسان در برابر اين هجمه ها، بالا بردن سطح معلومات ديني است و بارها قرآن ميفرمايد" الذين لايعلمون " و آنهايي كه نميدانند فريب ميخورند. جهل و ناآگاهي مايهاي براي فريب انسانها است . بالا بردن دانش ديني و تقويت ايمان در مقابل اين جنگ نرم بسيار مؤثر است چراكه قرآن ميفرمايد: «إِنَّهُ لَيسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَي الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَي رَبِّهِمْ يتَوَكَّلُونَ »(نحل 99) ؛ شيطان را بر كساني كه ايمان آورده و بر خدا توكل ميكنند تسلطي نيست. و در ادامه ميفرمايد: «انَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَي الَّذِينَ يتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ» ؛ تسلط شيطان (اعم از شياطين جن و انس) تنها بر كساني است كه ولايت او را پذيرفتند... پس انسان است كه اگر سطح آگاهي ديني خود را بالاببرد و باور و ايمان خود را تقويت كند در برابر تزوير، تزيين، تلبيس، اغواگري و ...كه از ابزارهاي جنگ نرم شيطان است مصون ميمانند. نكته بسيار مهمي كه قرآن از آن به عنوان مركز خطر در حوزه جنگ نرم شيطان ياد ميكند "حب دنيا" است. كساني كه حتي اطلاعات ديني و باور ايماني بالا داشته باشند اما اگر مشكلي به عنوان حب دنيا و نفس داشته باشند آن باور قلبي ديگر نميتواند به تنهايي او را مصون بدارد. خبر آن مرد را به رايشان بخوان كه آيات خويش را به او عطا كرده بوديم و او از آن علم عاري گشت و شيطان در پياش افتاد و در زمره گمراهان در آمد. و اگر ميخواستيم قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا ميبرديم اما او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواي نفس خود پيروي كرد... نكته سوم اينكه ما بايد ريشه دنياطلبي را از درون بركنيم چون اگر اين مسئله در كام انسان شيرين بيفتد ديگر اين انسان نه تنها در جنگ نرم شكست ميخورد بلكه خود متولي جنگ نرم ميشود چنانكه آيه 113 سوره انعام خود بهترين نمونهاي است كه در اين باب ميتوان بدان اشاره كرد. خداوند در اين آيه ميفرمايد: «وَلِتَصْغَي إِلَيهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لاَ يؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ...» ؛ وقتي انسان سر خود را ميگرداند كه چيزي را گوش دهد ميگويند "اصغاء" كه بالاتر از "استماع "و گوش دادن است. به اين وسوسههاي جنگ نرم چه كساني گوش ميدهند؟ دل كساني به اين سمت منحرف ميشود كه ايمان به آخرت ندارند. شايد برخي از حيث انديشهاي به آخرت معترف باشند اما باور عملي به آخرت ندارند و اين آدم ديگر بيمه نيست و اگر از لحاظ اطلاعات ديني و قرآني هم بالا باشد اما چون مشكلي از اين دست داشته باشد حتما او در اين جنگ نرم شكست ميخورد.
مفهوم جنگ نرم
شيطان در جنگ نرم در پي بركندن لباس تقوا از آدمي است
ابزار شيطان در جنگ نرم
ماجراي مسجد ضرار
راهكارهاي مقابله با جنگ نرم
آخرالزمان4
روايت شانزدهم
امام علي (ع) فرمودند :
آگاه باش !واي بر مردم فلسطين از فتنه ها وجنگها كه در آن واقع مي گردد وانسان طاقت آن را ندارد . وواي بر مردم دنيا ، تمام كشورهاي شرق وغرب وجنوب وشمال، از جنگهاي وفتنه هاي كه واقع مي شود ....
روايت هفدهم
امام علي (ع)فرمودند:
زود است كه يهود از غرب براي ايجاد كشور ودولت فلسطين بيايد . پرسيدند عربها كجا هستند؟ فرمود : در آن زمان عربها از هم جدا و متفرقند واتحاد وانسجام ندارند. اما به زودي نيروهايي اهل كارزار از عراق حر كت مي كنند كه بر پرچمهاي آنان كلمه ((قوة)) نوشته شده است {در آرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامي آيه((واعدلهم مااستطعتم من قوة)) ثبت شده است)واسلام وعرب باهم متحد و شريك مي شوند وهمه حر كت مي كنند براي آزادي فلسطين ،معركه وميدان كار زاري بر پا خواهد شد چه معركه اي ؟! كه در كنار دريا مردم در خون رفته وشنا مي كنند ومجروحين از روي بدن كشتگان راه مي روند.قسم بخدا كه همه يهوديان (صحيونيسم)راچون گوسفند سر مي برند تا اينكه يك يهودي هم در فلسطين باقي نمي ماند.
روايت هيجدهم
امام صادق (ع)مي فرمودند :
شهري در آخرالزما ن بنا مي گردد بنام بغداد،كه شفاي دل خود را در ريختن خون ما وشيعيان ما مي دانند وبا بغض وعداوت با ما به ستمگران دنيا نزديك مي شوند ودر دشمني با ما دوستي هاي خود را تحقق مي بخشند وجنگ با ما وشيعيان مارا واجب مي دانندوكشتن شيعيان ما را يك امرضروري مي پندارند.
اين احاديث نقل شده از كتبي مانند:
1- بحاروالانوار 2- آينده وآينده سازان 3- الزام الناصب 4- نوائب دهر
5-كنزالعمال و....
لذادر صورت استفاده از اين احاديث از سند آين احاديث استفاده كنيد.
به اميد اصلاح جامعه برا ي ظهور تنها منجي عالم
براي سلامتي آيت الله امام خامنه اي و تعجيل در ظهور حضرت مهدي
صلوات
التماس دعا
آخرالزمان3
روايت نهم
امام صادق(ع)فرمودند: آنگاه كه بلاها ودشواريها به شما رسيد به شهر قم روي آوريد كه قم جايگاه امن فرزندان فاطمه(ع)است.
روايت دهم
امام موسي بن جعفر(ع) فرمودند:
زماني كه ناپديد شود(غيبت كرد)پنجم از فرزندان من ،رحمت از دلهاي شيعيان ما كنده مي شود تا اينكه قائم(عج)ظاهر شود خدارا فراموش نكنيد ودر نگاهداشتن دينهاي خود ،زايل نكند كسي دينهاي شما را ،زيرا كه ناچار است از اين كه صاحب اين امرغيبت كند وبر گردند در زمان غيبت او ،مردماني بسيار از دين خود ،از كساني كه قائل به اين امر مي باشند.
روايت يازدهم
حضرت علي( ع) در يكي از خطبه ها (خطبةالبيان)حوادث آخرالزمان را بر مي شمارد وسپس مي فرمايد :وچيزهاي كه در شهر همدان فرود مي آيد(اشاره به بمبباران هاي هواي توسط هواپيماهاي عراق )وكشور عراق به لرزه در مي آيد وسخت تكان مي خورد.
روايت دوازدهم
امام جواد(ع)مي فرمايد:
گويا مي بينم روزنامه هاي پراكنده اي را ،كه خوانده مي شود وبنامهاي پراكنده مختلف كه نمي بينيم براي صاحبان آنها رشد و هدايتي وحفظ نمي كنند صاحبان آنها دين خود را ،از هر طرفي كه ميل كنند طرف ديگر از ايشان باطل وناچيز مي شود.
مردمان متحير وسر گردان مي شوند مانند اشخاص مست ،نه مسلمانند ونه مسيحي (( كنايه از شدت ابتلاءوفساد آن زمان وبي پرواشدن اهل آن زمان است ))
روايت سيزدهم
امام علي (ع)مي فرمايد :
عربها بر ايرانيان ميتازند ودر اطراف اهواز زمين گير مي شوندآنگاه ايرانيان قيام مي كنند وبر عربها پيروز مي شوند وشهر بصره را به تصرف خو در مي آورند .
روايت چهاردهم
در اخبار معراجيه خداوند متعال به رسول اكرم(ص) مي فرمايد:
شهر بصره به دست مردي از اولاد تو خراب مي شود كه مرداني تشنه ي حق {يا چون دسته هاي ملخ انبوه} او را اطاعت مي كنند.
روايت پانزدهم
امام علي (ع) فرمودند :
آگاه باش ! اي واي بر شهر بغداد ،از جانب راي( تهران)بلاي كه متوجه او مي شود از قتل ومرگ وترس كه شامل همه ي مردم عراق مي گردد هر گاه جنگ در عراق واقع شود آنقدر از مردمش كشته مي شود تا آنجا كه خدا بخواهد...در آن زمان عجم(ايرانيان) قيام مي كنند وبصره رافتح كرده وتصاحب مي نمايد.
آخر الزمان (2)
احاديث درمورد ايران،عراق،وفلسطين درآخر الزمان
روايت پنجم
امام موسي كاظم(ع)فرمودند: شخصي از اهل قم مردم را به حق مي خواند ودر اطراف او كساني جمع مي شوند كه چونان قطعه هاي آهن مقاومند از جنگ خسته نمي شوند ونمي ترسندوهيچ باد سركش تندي،آنها راتكان نمي دهدوبه خدا توكل مي كنند و عاقبت ازآن متقين است .
خواننده عزيز در اين فرمايش حضرت موسي بن جعفر(ع)خوب فكر كن ،ببين مصداق روشن وآشكار آن در زمان ما،فرزند آن حضرت، مرحوم
امام رحل (ره)وياران وفادار وامت قهرمان او هستند يا نه ؟
روايت ششم
امام باقر(ع) مي فرمايد: (( گويا مي بينم كه مردمي در شرق(( ايران)) قيام كرده حق را طلب مي كنند(سال 42شمسي) به آنها نمي دهند،دوباره حق را مي طلبند(سال56و57)به آنها داده نمي شود وقتي مردم اوضاع را چنين ديدند شمشيرهاي خود را برشانه ها مي گذارند وقيامشان گسترده مي شود ،حال سردمداران حكومت حاضر مي شوند حق آنها را بدهند كه ديگر مردم قبول نمي كنند (شاه گفت من متعهد مي شوم كه اشتباهات گذشته تكرار نشود ) تا اينكه قيام مي كنند وحكومت تشكيل مي دهند واين پيروزي وحكومت جز به صاحب زمان تحويل نمي دهند.كشته هاي آنها شهيد مي باشند.آگاه باشيد اگر من شخصا آن زمان را درك كنم خود را براي صاحب اين امر نگه مي دارم)).
روايت هفتم
رسول اكرم(ص) فرمدند ((مردمي از شرق ايران قيام مي كنند وضمينه براي انقلاب جهاني مهدي(عج)فراهم مي سازند.))
روايت هشتم
امام صادق فرمودند بزودي كوفه از مردم خالي مي شود وعلم از آن مي گريزد وپنهان مي شود آنگونه كه مار در سوراخش پنهان مي گردد سپس علم در شهري بنام قم ظاهر مي گردد وشهر قم كانون علم فضل شده چنان دنيا به حقايق آشنا مي سازد كه در روي زمين مستضعفي در دين باقي نماند حتي زنها در حجله ها ،وچنين زماني نزديك ظهور قائم آل محمد (ع)است سپس خداوند قم واهل او را قائم مقام حجت خود قرار مي دهد كه اگر چنين نشود زمين بر اهل خودش خراب مي گرددوحجتي باقي نمي ماند آنگاه علم (علوم اسلامي)از قم به تمام دنيا مي رسد ومشرق ومغرب عالم را فرا مي گيرد پس حجت خدا بر خلق تمام مي گردد زيرا در تمام روي كره زمين كسي با قي نمي ماند كه دين وعلم به او ابلاغ نشده باشد وآنگاه امام زمان(عج)ظاهر مي شود)).
مصر و مجموعه اي از نشانه هاي ظهور
تحليل محتوايي روايات مصر در آستانه ظهور
پيوستن نيروهاي مصر به سفياني(2)
نقد روايات حوادث مصر در آستانه ظهور(3)
در راستاي تحليل روايات مصر در آستانه ظهور، پس از ارائه نمايي كلي از اين روايات به نقد سندي و در نهايت به نقد و تحليل محتوايي اين روايات پرداختيم. در تحليل محتوايي به 4 نكته زير اشاره شد:
1ـ حوادث مصر از «نشانه هاي حتمي» يا «غير حتمي ظهور»
2ـ حوادث مصر از «نشانه هاي متصل و نزديك به ظهور» يا «نشانه هاي منفصل و دور»
3ـ ميزان فاصله ميان مراحل هفت گانه
4ـ ابهام در اين همگاني بودن اين اتفاقات
حال به دو نكته پراهميت ديگر نيز خواهيم پرداخت:
5ـ در نظر داشتن مجموعه اي از نشانه هاي ظهور
همانطور كه مي دانيد نشانه هاي فراواني براي ظهور عنوان شده كه هر يك به زمان، مكان، حادثه، فرد يا اشخاص متفاوتي بستگي دارد. در ميان اين نشانه ها برخي با همديگر در ارتباطند و به نحوي در هم تنيده اند و برخي ديگر ارتباط خاصي با حوادث ديگر ندارند.
بنابراين نشانه هاي در هم تنيده كه بيشتر نشانه هاي متصل به ظهور هستند، تشكيل يك «مجموعه اي از نشانه ها» مي دهند كه بايد با در نظر داشتن تمامي آنها درباره به وقوع پيوستنشان اظهار نظر كرد.
از سوي ديگر بايد توجه داشت كه در اين «مجموعه مرتبط با هم»، «ترتيب نشانه ها» نيز در خور توجه است. چرا كه بنابر روايات ظهور اين نشانه ها پي در پي و همانند يك رشته منظم يكي پس از ديگري اتفاق خواهد افتاد. (الغيبة للنعماني، ص 262)
بنابراين اگر حادثه اي رخ داد كه با گوشه اي از نشانه هاي ظهور تطبيق داشت اما در عين حال حوادث پيش بيني شده پيش از آن شكل نگرفته بود، نمي توان چنين حادثه اي را از نشانه هاي ظهور دانست.
از جمله آموزه هاي اهل بيت(عليهم السلام) اين است كه جز خداوند كسي وقت دقيق ظهور را نمي داند و دانستن زمان ظهور همچون علم به قيامت تنها محدود به علم الهي است. اگرچه اصل مساله ظهور حضرت ولي عصر(عج) و نشانه هاي نزديك شدن آن، از مسايل قطعي و مسلم است، اما زمان دقيق آن براي ما روشن نيست و نبايد تطبيق اين نشانه ها منجر به تعيين وقت براي ظهور گردد.
در موضوع بحث ما هم اين مساله بايد رعايت شود. يعني اگرچه حوادث كنوني مصر با گوشه كوچكي از نشانه هاي ظهور تطبيق دارد اما اين براي نشانه بودن كافي نيست بلكه بايد نشانه هاي ديگر ظهور كه با كشورها و فرهنگ ها و اشخاص مختلف در ارتباط است نيز شكل بگيرد.
البته ناگفته نماند كه در 50 ساله گذشته حوادث بسياري در عالم رخ داده كه براي تطبيق با نشانه هاي ظهور قابليت فراواني دارد. براي نمونه برخي از روايات نشانه هاي ظهور كه مرتبط با ايران است، قابليت فراواني براي تطبيق با حوادث رخ داده در ايران معاصر را دارا است. همانند روايتي از امير مومنان عليه السلام كه آغاز نشانه هاي ظهور را از مشرق برمي شمرد (الغيبة للنعماني، ص 30) و روايتي از امام كاظم عليه السلام كه «قيام مردي از قم» به همراه «گروهي چون پاره هاي آهن» را پيش بيني كرده است و روايتي از امام صادق عليه السلام كه مردم قم را آماده سازان قيام مهدوي و همراهان پابرجاي حضرت برمي شمرد.(بحارالانوار، ج 57، ص 216)
بنابراين مي توان گفت اگر حوادث مصر بر اساس مراحل هفت گانه اي كه گفته شد شكل بگيرد و به همان ترتيب پيش رود، احتمال نشانه ظهور بودنش فراوان خواهد بود. چرا كه حوادث ديگري همچون انقلاب اسلامي ايران مي تواند تكميل خوبي بر اين پازل دقيق و حساس باشد.
البته نبايد از كنار ديگر نشانه ها گذر كرد و به نشانه هاي مرتبط با كشورهاي ديگر توجه لازم را معطوف نداشت. ما در اخبار ظهور نشانه هايي همچون «خبر مرگ خليفه اي به نام عبدالله»، «قيام مردي يماني» و حوادثي از اين قبيل را داريم كه مرتبط با ديگر كشورهاي جهان اسلام است.
بنابراين هرگاه مجموعه اي از اين حوادث به صورت منظم و هدفمند چنان در كنار يكديگر شكل گرفت كه تطبيق آن با نشانه هاي ظهور بسيار عادي جلوه داد، آنگاه مي توان با اطمينان بيشتري سخن گفت و فرج را بسيار نزديك و دست يافتني پنداشت.
نتيجه اين كه حوادث كنوني عالم و بالاخص حوادث كنوني مصر، اگرچه با اندكي از نشانه هاي ابتدايي ظهور قابليت تطبيق را دارد اما اين حوادث هنوز به مرحله اي اطمينان آور نرسيده است و دعاي بيشتري را از جانب ما مي طلبد.
نبايد از كنار ديگر نشانه ها گذر كرد و به نشانه هاي مرتبط با كشورهاي ديگر توجه لازم را معطوف نداشت. ما در اخبار ظهور نشانه هايي همچون «خبر مرگ خليفه اي به نام عبدالله»، «قيام مردي يماني» و حوادثي از اين قبيل را داريم كه مرتبط با ديگر كشورهاي جهان اسلام است
زيرا اولا روشن نيست كه در پي حوادث كنوني مصر همان اتفاقات زنجير واري كه در روايات پيش بيني شده، در اين كشور به وقوع بپيوندد و ثانيا وضعيت ديگر نشانه هاي ظهور نيز در حاله اي از ابهام قرار دارد.
6ـ مشخص نبودن زمان ظهور
از جمله آموزه هاي اهل بيت(عليهم السلام) اين است كه جز خداوند كسي وقت دقيق ظهور را نمي داند و دانستن زمان ظهور همچون علم به قيامت تنها محدود به علم الهي است. اگرچه اصل مساله ظهور حضرت ولي عصر(عج) و نشانه هاي نزديك شدن آن، از مسايل قطعي و مسلم است، اما زمان دقيق آن براي ما روشن نيست و نبايد تطبيق اين نشانه ها منجر به تعيين وقت براي ظهور گردد. بنابراين شايسته آن است كه اين تطبيق ها جداي از آنكه بسيار منطقي و دقيق صورت مي پذيرد، همراه با احتمال و اما و اگرهاي فراوان اراده گردد و از بيان قطعي پرهيز شود.
در روايتي از امير مومنان علي (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:
«و أما وقت خروجه (ع) فليس بمعلوم لنا على وجه التفصيل بل هو مغيب عنا إلى أن يأذن الله بالفرج»(الغيبة طوسي، ص 425)؛ اما زمان ظهور مهدي براي(هيچ يك از) ما به روشني مشخص نيست؛ بلكه او تا آن زمان كه خداوند اجازه گشايش بدهد، از ديدگان ما پنهان خواهد بود.
بنابراين هيچ كس حق ندارد براي ظهور حضرت، زمان مشخص كند. فضيل مي گويد از امام باقر عليه السلام پرسيدم كه آيا ظهور، وقت معيني دارد؟ امام باقر عليه السلام سه مرتبه فرمود:
«كَذَبَ الْوَقَّاتُون» (الكافي، ج 1، ص 368)؛ «آنها كه وقت تعيين مي كنند، دروغ مي گويند.»
شبيه اين جمله به كرّات از پيامبر، امام باقر، امام صادق، امام رضا و امام زمان (عليهم السلام) نقل شده كه در مضمون آن جاي هيچ ترديدي باقي نخواهد ماند. (ر.ك: همان)
بنابراين بايد مراقب بود كه تطبيق حوادث كنوني مصر با نشانه هاي ظهور به تعيين وقت براي ظهور نيانجامد و ما را به چنين ورطه خطرناكي نياندازد.
ممكن است بگوييد: اگر زمان ظهور روشن نيست پس بيان نشانه هاي آن چه مفهومي دارد؟ اگر اهل بيت نمي خواستند كه زمان ظهور براي مردم روشن شود، پس چرا به نشانه هايي اشاره كرده اند كه زمان ظهور را روشن مي سازد؟
هيچ كس حق ندارد براي ظهور حضرت، زمان مشخص كند. فضيل مي گويد از امام باقر عليه السلام پرسيدم كه آيا ظهور، وقت معيني دارد؟ امام باقر عليه السلام سه مرتبه فرمود:
«كَذَبَ الْوَقَّاتُون» (الكافي، ج 1، ص 368)؛ «آنها كه وقت تعيين مي كنند، دروغ مي گويند.»
پاسخ اين است كه نشانه هاي ظهور تنها بيانگر نزديك شدن زمان ظهور است و هدف از آن آماده شدن منتظران براي قيام حضرت است. بنابراين هر چه كه بر تعداد نشانه ها افزوده شد بايد بر آمادگي منتظران نيز افزوده شود و خود را بيش از پيش براي خدمتگزاري در حكومت عدل جهاني مهيا سازند.
همچنين بايد توجه داشت كه چنين نشانه هايي مي تواند از بروز مدعيان دروغين مهدويت جلوگيري كند و راه روشني براي شناخت دغل بازاني همچون بابيت و بهاييت باشد.
نتيجه آنكه تطبيق حوادث كنوني عالم با نشانه هاي ظهور بايد به دقت صورت پذيرد و اين تطبيق نبايد به تعيين وقت براي ظهور بيانجامد. به بيان ديگر اين تطبيق ها هميشه بايد به صورت احتمالي بيان گردد و از حتمي دانستن آنها به شدت پرهيز گردد.
نتيجه و خلاصه تحليل محتوايي:
1ـ گرچه حوادث مصر در آستانه ظهور از جمله نشانه هاي حتمي ظهور به حساب نمي آيد، اما ارتباط برخي از اين حوادث با خروج سفياني نشانگر ارتباط تنگاتنگ اين رخدادها با نشانه هاي حتمي ظهور است. بنابراين مي توان گفت كه حوادث مصر نشانه پراهميتي براي ظهور به حساب مي آيد.
2ـ حوادث مصر را مي توان از نشانه هاي متصل و نزديك به ظهور دانست. چرا كه برخي از فرازهاي اين حوادث با خروج سفياني گره خورده و بنابر روايات فراوان ميان خروج سفياني تا قيام حضرت فاصله اندكي است.
3ـ در روايات، فاصله ميان هفت مرحله اي كه براي حوادث مصر در آستانه ظهور بيان شد، تعيين نشده. بنابراين ممكن است ميان هر رخدادي فاصله چندين و چند ساله وجود داشته باشد و نمي توان با بروز اولين نشانه، خود را در آستانه ظهور ديد.
4ـ با بروز هر اتفاقي كه مي تواند شبيه نشانه هاي ظهور باشد، نبايد به دام تطبيق هاي عجولانه افتاد. مخصوصا حوادث كنوني مصر كه تنها با مرحله اول از مراحل هفتگانه تطابق دارد.
5ـ نشانه هاي ظهور مجموعه اي است مرتبط با هم كه به صورت زنجيروار به وقوع خواهد پيوست. بنابراين بايد تمامي اين مجموعه مورد بررسي قرار گيرد.
6ـ روايات فراواني از اهل بيت ما را از تعيين وقت براي ظهور نهي كرده است. بنابراين بايد از تطبيق هاي حتمي كه منجر به تعيين وقت براي ظهور مي شود، پرهيز نمود.
قيام يماني در آخرالزمان
تبيين چگونگي و ويژگيهاي خروج يماني
در ميان نشانههاي حتمي ظهور، از قيام فردي به نام يماني نام برده شده است. اينكه يماني كيست و چه نقشي در انقلاب و قيام امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف ايفا ميكند، امري است كه شايد اذهان زيادي را به خود مشغول كرده باشد. در اين مجال به قيام و يا به عبارتي به خروج يماني ميپردازيم.
برخي روايات امامان معصوم عليهم السلام، به وقوع نهضتي اسلامي در آخرالزمان در يمن و قبل از ظهور امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف اشاره كردهاند كه هدف آن، ياري آن حضرت و زمينه سازي ظهور مبارك ايشان است. برخي روايتها بيانگر آن است كه پرچم يماني، هدايت بخشترين پرچمها است تا آنجا كه بر ضرورت پيوستن و دفاع از آن، بيش از پرچم شرقي ايراني (به رهبري خراساني) تأكيد شده است.
قيام يماني مقارن شورش سفياني ـ اصليترين دشمن امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف ـ در ماه رجب و قبل از ظهور و محل آن نيز صنعا توصيف شده است. اين قيام در روايات داراي ويژگيهايي است كه به بيان آنها ميپردازيم:
از نشانههاي حتمي ظهور
امام صادق عليه السلام در سخني به حتمي بودن قيام يماني قبل از ظهور امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف اشاره كرده و فرموده است: « قبل از قيام قائم، وقوع پنج علامت حتمي است: [خروج] يماني، سفياني، صيحه آسماني، كشته شدن نفس زكيّه و فرو رفتن در بيداء».1
همزماني با سفياني و خراساني
در حديثي از امام رضا عليه السلام حركت يماني همزمان با شورش سفياني و خراساني در يك سال، يك ماه و يك روز بيان شده است. حضرت فرموده است: « خروج سفياني، يماني و خراساني در يك سال، يك ماه و يك روز و ترتيب آنها همچون رشتهي مهرهها پشت سر هم خواهد بود. سختي از هر سو پديد آيد. واي بر كسي كه با آنها مخالفت و دشمني كند».2
هدايت بخشترين پرچمها
در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است: « در ميان درفشها (پرچمها)، هدايتگرتر از درفش يماني وجود ندارد؛ چون درفش حق است و شما را به سوي صاحبتان دعوت ميكند».3
شكننده چشم سفياني
امام صادق عليه السلام در حديث ديگري ضمن اشاره به جايگاه قيام يماني، از او به عنوان شكننده چشم سفياني ياد كرده و فرموده است: « سفياني كجا خواهد بود؟ و حال آن كه هنوز شكننده چشم او از صنعاي يمن خروج نكرده است».4
جايز نبودن تخلف از او
امام صادق عليه السلام در ادامه سخن ارزشمند خود فرموده است: « وقتي يماني قيام ميكند، فروش اسلحه به مردم حرام است. پس به سوي او بشتابيد كه درفش او درفش هدايت است. بر هيچ مسلماني سرپيچي از او جايز نيست و اگر كسي چنين كند، اهل آتش است؛ زيرا او مردم را به حق دعوت ميكند».5
پيرو امام علي عليه السلام
در روايتي آمده است: چون «طالب حق» خروج كرد، به امام صادق عليه السلام گفته شد: آيا اميدواريد اين شخص يماني باشد؟ حضرت فرمود: «خير، يماني پيرو علي است، در حالي كه اين شخص از آن حضرت بيزاري ميجويد».6
ويژگيهاي قيام يماني
زمان و محل آغاز قيام
در جمع بندي رواياتي كه درباره يماني سخن ميگويند، دو دسته روايت در زمينه حركت وي وجود دارد؛ به گونهاي كه زمان مشترك آن، قبل از خروج سفياني است. دست نخست اين روايات، قيام وي را قبل از سفياني ميداند و دسته دوم، به قيام وي همراه با امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف تصريح دارد؛ چنان كه در روايتي آمده است: «... آن پرچم حقي است؛ زيرا به جانب صاحبتان فرا ميخواند».7
در خصوص موقعيت جغرافيايي قيام يماني به شهرهايي همچون: صنعا، عدن، كنده و منطقه ابين اشاره شده است.8 شايد منظور از نامهاي مختلف براي نقطه آغازين قيام، همانا تحديد پايتخت قيام باشد؛ چنانكه از ايران نيز با نامهايي همچون خراسان، قم، طالقان و... ياد شده است، اما بيشتر اين روايات بر خراسان و قم متمركز است.
رنگ و نشان پرچم يماني
در روايات مربوط به حركتهاي سياسي ـ نظامي عصر ظهور، نشانههاي رايات و پرچمهاي هر حركت بيان شده است تا مؤمنان در برخورد با اين قيامها و رهبران آنها دچار اشتباه نشوند و در آن شرايط بسيار حساس تشخيص صحيح لازم را بدهند. در خصوص پرچم نهضت يماني نيز از امام صادق عليه السلام چنين نقل شده است: « يماني از يمن با پرچمهاي سفيد خروج ميكند».9 از امام علي عليه السلام نيز چنين نقل شده است: «[سفياني] لشكري را به مدينه ميفرستد ... در آن هنگام، مهدي و سپيدنشان از مدينه به مكه ميگريزند»10 كه منظور از سپيدنشان، همان يماني است.
اهداف و مراحل قيام يماني
قيام يماني به چند مرحله قابل تقسيم است:
1. اعلام همبستگي و هم پيماني نظامي با قيام خراساني.
2. دعوت و فراخوان يماني به سوي مذهب حقه اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله:
در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود: « هنگامي كه يماني قيام كرد، به سوي او برخيز و بر هيچ مسلماني جايز نيست كه با او به مقابله برخيزد؛ زيرا هر كس چنان كند، از اهل دوزخ باشد؛ زيرا او به حق و راهي مستقيم فرا ميخواند».11 منظور از دعوت به حق در سخنان اهل بيت عليهم السلام، دعوت به امامت است.
3. ياري رساندن به انقلاب امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف و فراخواندن به بيعت آن حضرت.
هم پيماني يماني و خراساني
در روايات بيانگر قيام يماني، به هم پيمان شدن او با خراساني و ياري رساندن او در برابر دشمنانش، اشاره شده است؛ هم چنانكه در روايتي آمده است: « و خداوند عزوجل براي او ـ يعني امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف ـ خراسان را ميگشايد و اهل يمن از او اطاعت ميكنند».12 در روايتي از امام علي عليه السلام درباره خصوصيات مشترك ميان يماني و خراساني در جنگ دمشق و آزادسازي آن از سيطره سفياني چنين آمده است: « و [سفياني] به روش ستمكاران نخستين عمل ميكند و خداوند از آسمان بر عملش خشم ميگيرد، آنگاه جواني را از مشرق كه به اهل بيت پيامبر فرا ميخواند، عليه او برمي انگيزاند. اينان اصحاب پرچمهاي سياه هستند. خداوند به ايشان عزت اعطا و پيروزي را به رايشان نازل ميفرمايد؛ پس احدي با ايشان به نبرد نميپردازد، مگر اينكه او را شكست ميدهند و سپاه قحطاني [يمني] به حركت درمي آيد... و جوان يمني در پي نابود كردن حمّاز جزيره [سفياني] است تا آنكه در دمشق فرود ميآيند و آن را [در مدت زماني] سريعتر از دريا فتح ميكنند».13
پيوستن يماني به امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف
يماني، چند ماه پس از قيام و نهضت خود در يمن، سرانجام به سرزمين حجاز ميرود و پس از آشكار شدن امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف در ميان گروه اندك ياران خويش در مدينه، در كنار آن بزرگوار قرار ميگيرد.
حركت يماني به همراه امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف از مدينه
پس از آنكه سفياني، لشكر خود را براي دستگيري امام مهدي عجلالله تعالي فرجه الشريف به مدينه ميفرستد، يماني همراه با امام زمان عجلالله تعالي فرجه الشريف به مكه ميرود؛ چنانكه در روايت اميرالمؤمنين عليه السلام نيز آمده است: «سپاهي به مدينه فرستاده ميشود. پس هر كس از آل محمد را كه توانستند، ميگيرند و مردان و زنان از بنيهاشم كشته ميشوند. در آن هنگام، مهدي و سپيدنشان از مدينه به مكه ميگريزند. پس گروهي در جستجوي آن دو فرستاده ميشوند، در حالي كه آن دو به حرم خدا و امنيت او رسيدهاند».14
فرجام قيام يماني
در خصوص فرجام قيام يماني موعود كه از او با صفت منصور ياد شده، در رواياتي از امام صادق عليه السلام چنين نقل شده است: «سفياني با هر كسي كه با او درگير شود، چيره ميشود، مگر يماني. ... سپس يماني را هدف قرار ميدهد. پس يماني براي دفع شر او به پا ميخيزد و سفياني در پي جنگهاي فراوان و درگيريهاي سخت شكست ميخورد و يماني او را دنبال ميكند. در نتيجه، جنگها و شكست هاي سفياني زياد ميشود. پس يماني، سفياني و پسرش را كنار رود «لوّ» در ميان اسيران مييابد و آن دو را تكه تكه ميكند».
ايرانيان در دوران ظهور (1)
در ميان مجامع روايي شيعه و سني، با احاديثي مواجه ميشويم كه از نقش پررنگ ايرانيان در زمينه سازي ظهور اكبر موعود (عجاللهتعاليفرجهالشريف) آخرالزمان حكايت ميكند. احاديث ياد شده، و اخبار بيش از آنكه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آينده است و جالب از نظر فراواني، اين روايات در منابع حديثي اهل سنت بيشتر از شيعه است. افزون بر ايرانيان، يمني ها نيز در اين انقلاب سترك نقش آفريني ميكنند.
قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، كشور ايران در تصور غربيها پايگاهي حياتي، آن هم در مرز شوروي و در قلب جهان اسلام به حساب ميآمد و از ديدگاه مسلمانها كشوري اسلامي و اصيل به شمار ميرفت كه شاه سر سپرده غرب و همپيمان اسرائيل بر آن حكومت ميكرد و براي خوش خدمتي به اربابانش، كشورش را دربست در اختيار و خدمت آنان قرار داده بود. علاوه بر آنچه كه در تصور ديگران بود، در ذهن يك فرد شيعه مانند من، كشوري بود كه در آن مرقد مطهر امام رضا، عليهالسلام، و حوزه علميه قم وجود داشت، كشوري داراي تاريخي اصيل و ريشهدار در تشيع و علما و انديشمندان شيعه و تاليفات گرانبها، زماني كه به روايات وارده در خصوص مدح و ستايش ايرانيان بر ميخوريم و آنها را بررسي ميكنيم، به يكديگر ميگوييم: اين روايات مانند روايتهايي است كه مدح و ستايش و يا مذمت اهل يمن، و يا بنيخزاعه را مينمايد. از اين رو هر روايتي كه مدح و ستايش و يا مذمت گروهها و قبيله ها و بعضي كشورها را در بر دارد، نميتواند بدون اشكال باشد. گرچه اين روايات صحيح و درست ميباشند، اما مربوط به تاريخ گذشته و احوال مختلف ملتهاي صدر اسلام و قرنهاي اوليه آن است. اين طرز فكر رايج بين ما بود، كه امت اسلامي در حالتي جاهلانه، فرمانبردار سلطه كفر جهاني و نوكران اوست، در بين ملتها هيچ يك بر ديگري برتري ندارد و چه بسا همين ايرانيان مورد بحث، بدتر از ساير ملتها بودهاند، به دليل اينكه آنان طرفداران تمدني كفر آميز و برتري جوييهاي ملي و نژادي بودهاند كه سر سپردگاني چون شاه و اربابان غربياش براي ايجاد چنين تز و طرز فكري و تربيت مردم ايران، بر همين روش پافشاري ميكردند... تا اينكه پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگير كرد و قلبهاي غمگين آنان را چنان از خوشحالي و شادي سرشار نمود كه در قرنهاي گذشته بيسابقه بود، بلكه بالاتر، آنان تصور چنين پيروزي را نداشتند. اين سرور و خوشحالي همه كشورها و ملتهاي مسلمان را در بر گرفت، از جمله مظاهر خوشحالي مردم، اين بود كه همهجا صحبت از فضل و برتري ايرانيان و طرفداران سلمان فارسي بود، به طور مثال، يكي از صدها عنواني كه در غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تيتر مجله تونسي شناخت بود كه در آن آمده بود: پيامبر، صلي الله عليه و آله، ايرانيان را جهت رهبري امت اسلامي برميگزيند اين نوشته ها، خاطرات ما را درباره ايرانيان تجديد كرد و دريافتيم رواياتي كه از پيامبر، صلي الله عليه و آله، درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاريخ گذشته آنها نبوده، بلكه ارتباط به آينده نيز دارد... ما با مراجعه به منابع و تفسير و بررسي روايات مربوط به ايرانيان، به اين نتيجه رسيديم كه اين روايات و اخبار بيش از آنكه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آينده است و جالب اينكه اينگونه روايات در منابع حديث اهل سنتبيشتر از شيعه وجود دارد. چه ميتوان كرد، زماني كه در روايات مربوط به حضرت مهدي، عليهالسلام، و زمينه سازي حكومت آن بزرگوار، ايرانيان و يمنيها داراي سهم بسزايي بوده و كساني هستند كه به مقام ايجاد زمينه مناسب براي ظهور آن حضرت و شركت در نهضت وي نائل ميشوند... و همچنين افراد شايستهاي از مصر و مؤمناني حقيقي از شام و گروههايي از عراق... نيز از اين فيض بهرهمند ميشوند و همينطور ساير دوستداران آن حضرت كه در گوشه و كنار جهان اسلام پراكنده هستند، از اين موهبت برخوردار ميشوند، بلكه آنان از ياران ويژه و وزرا و مشاورين آن حضرت، ارواحنافداه، ميباشند. ما اينك، رواياتي را كه پيرامون ايرانيان به طور عموم وارد شده است مورد بررسي قرار داده و سپس به نقش آنان در زمان ظهور ميپردازيم:
آيات و اخبار در ستايش ايرانيان رواياتي كه درباره ايرانيان پيرامون آياتي كه تفسير به ايرانيان شده وارد گرديده است، تحت اين نه عنوان است:
الف. طرفداران سلمان فارسي
ب. اهل مشرق زمين
ج. اهل خراسان
د. ياران درفشهاي سياه
ه. فارسيان
و. سرخ رويان
ز. فرزندان سرخرويان
ح. اهل قلم
ط. اهل طالقان.
البته خواهيد ديد كه غالبا مراد از اين عناوين يكي است، اخبار ديگري نيز وجود دارد كه با عبارتهاي ديگري از آنان ياد كرده است:
1. در تفسير قول خداي سبحان: ها انتم هولاء تدعون لتنفقوا في سبيلالله فمنكم من يبخل و من يبخل فانما يبخل عن نفسه والله الغني وانتمالفقراء و ان تتولوا بستبدل قوما غيركم ثم لايكونوا امثالكم.1 اينك شما كساني هستيد كه فراخوانده ميشويد تا در راه خدا انفاق كنيد، برخي از شما در انفاق بخل ميورزد و كسي كه بخل ميكند و خداوند بي نياز است و شما نيازمنديد و اگر روگردان شويد خداوند گروهي را غير از شما جايگزينتان مينمايد و آنان مثل شما نيستند.
صاحب كشاف نقل كرده كه از پيامبر، صلي الله عليه و آله، درباره كلمه قوم كه در آيه شريفه آمده است سؤال شد. سلمان فارسي نزديك پيامبر، صلي الله عليه و آله، نشسته بود آن حضرت با دست مبارك خود به ران پاي سلمان زد و فرمود: به خدايي كه جان من در دست و قدرت اوست، اگر ايمان به كهكشانها بستگي داشته باشد مرداني از فارس به آن دست مييابند. 2
به نقل از صاحب مجمعالبيان از امام باقر، عليهالسلام، روايتشده كه فرمود: اي اعراب، اگر روي برگردانيد، خداوند گروه ديگري را جايگزين شماميگرداند يعني ايرانيان و صاحب الميزان آورده كه درالمنثور روايتي را عبدالرزاق و عبد بن حميد و ترمذي و ابن جرير و ابن ابي حاتم و طبراني در كتاب اوسط و بيهقي در كتاب دلائل... از ابوهريره نقل كرده است كه وي گفت: پيامبر، صلي الله عليه وآله، اين آيه را و ان تتولوا يستبدل قوما غيركم، ثم لا يكونوا امثالكم قرائت فرمود، عرض كردند يا رسولالله! اينها چه كساني هستند كه اگر ما رويگردان شويم جايگزين ما ميشوند؟ پيامبر اسلام، صلي الله عليه وآله، با دست مبارك به شانه سلمان فارسي زد و سپس فرمود: او و طرفداران او، به خدايي كه جانم در دست قدرت اوست اگر ايمان بستگي به كهكشانها داشته باشد مرداني از فارس (ايرانيان) به آن دست مييابند.3
مانند اين روايتبه طرق ديگري از ابوهريره و همچنين از ابن مردويه از جابر بن عبدالله نقل شده است. در اين روايت دو معنا كه همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد كه عبارتند از:
1. ايرانيان (فرس) خط و جناح دومي بعد از اعراب، براي بهدوش كشيدن پرچم اسلام ميباشند.
2. آنان به ايمان دست مييابند هرچند از آنان دور و دسترسي به آن دشوار باشد. چنانكه در همين روايتسه مطلب قابل بحث است:
اولا: اينكه خداوند متعال اعراب را تهديد به جايگزيني ايرانيان نموده است، آيا مخصوص زمان نزول آيه در زمان پيامبر، صلي الله عليه و آله، است و يا اينكه مربوط به همه نسلهاست، بگونهاي كه داراي اين معني باشد: اگر شما (اعراب) از اسلام رويگردان شويد در هر نسلي كه باشد ايرانيان (فرس) را جايگزين شما ميگرداند؟ ظاهر معني اين است كه به حكم قاعده مورد، مخصص نميباشد اين نكته در همه نسلهاي بعدي نيز استمرار دارد و آيات مباركه قرآن در هر طبقه و نسلي، نقش خورشيد و ماه را دارند (يعني در نورافشاني يكساناند) چه اينكه اين مطلب در روايات آمده و مفسران نيز بر آن اتفاق نظر دارند.
از امام صادق، عليهالسلام، منقول است كه فرمود: قد والله ابدل خيرا منهم، الموالي. سوگند به خدا كه بهتر از آنها را جايگزين فرمود، يعني عجم را. گرچه تعبير به موالي در آن روز شامل غير فرس (ايرانيان) يعني تركان و روميها كه اسلام آورده بودند نيز ميشده است، اما آنچه مسلم است فرس به عنوان مركز ثقل، اكثريت آنان را تشكيل ميداده اند
ثانيا: حديثشريف ميگويد مرداني از فارس به ايمان دست خواهند يافت نه همه آنان، بديهي است كه اين خود، ستايشي است نسبت به افراد نابغهاي از بين آنها نه جميع آنها. اما ظاهر آيه شريف و روايت اين است كه هر دو، به طور عام ستايش از فرس مينمايند، چون در ميان آنان كساني هستند كه به درجه دستيابي به ايمان و يا علم ميرسند. به ويژه با ملاحظه اينكه صحبت از گروهي است كه بعد از اعراب حامل آيين اسلام هستند، بنابراين مدح و ستايشي كه براي آنان به شمار آمده بدين جهت است كه آنها زمينه مناسبي براي به وجود آمدن نوابغ خود ميباشند و از آنان اطاعت و پيروي ميكنند.
ثالثا: آيا تاكنون رويگرداني اعراب از اسلام و جايگزين شدن فرس به جاي آنان صورت گرفته است يا خير؟
جواب: بر اهل دانش و علم، پوشيده نيست كه مسلمانان امروز، اعم از عرب و غير عرب از اسلام واقعي اعراض نموده و رويگردان شدهاند. بدينترتيب متاسفانه فعل شرط، در آيه شريفگان تتولوا; اگر رويگردان شويد تحقق يافته و تنها جواب شرط، يعني جايگزين شدن فرس به جاي آنان باقي مانده است، در اين زمينه هم با دقتي منصفانه ميتوان گفت كه وعده الهي، در آستانه تحقق است. بلكه، روايت بعدي كه در تفسير نورالثقلين آمده است دلالت دارد كه اين جايگزيني، در زمان بنياميه حاصل شده است، چون زماني كه عربها متوجه مراكز و مناصب و مالاندوزي شدند، فُرس (ايرانيان) به كسب علوم اسلامي روي آورده و از آنان سبقت گرفتند.
از امام صادق، عليهالسلام، منقول است كه فرمود: قد والله ابدل خيرا منهم، الموالي. سوگند به خدا كه بهتر از آنها را جايگزين فرمود، يعني عجم را.
گرچه تعبير به موالي در آن روز شامل غير فرس (ايرانيان) يعني تركان و روميها كه اسلام آورده بودند نيز ميشده است، اما آنچه مسلم است فرس به عنوان مركز ثقل، اكثريت آنان را تشكيل ميداده اند. به ويژه با توجه به شناخت امام صادق، عليهالسلام، نسبتبه تفسيري كه پيامبر، صلي الله عليه وآله، از آيه شريفه درباره فرس فرموده است.
2. در تفسير گفته خداي سبحان: هو الذي بعث فيالاميين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب والحكمة و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين و اخرين منهم لما يلحقوا بهم و هوالعزيز الحكيم. 4 اوست آنكه برانگيخت در بين درس نخوانده ها رسولي را از خودشان كه آيات خدا را بر آنان ميخواند و آنان را پاك ميسازد و كتاب و حكمتشان ميآموزد اگر چه قبلا در گمراهي آشكاري بودند و افراد ديگري از ايشان كه به آنان نپيوسته اند و اوست خداي عزيز و حكيم. مسلم، در صحيح خود از ابوهريره روايت كرده كه گفت: ما حضور پيامبر، صلي الله عليه و آله، بوديم كه سوره مباركه جمعه نازل شد و حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسيد به آيه و آخرين منهم لما يلحقوا بهم مردي از او سؤال كرد، يا رسولالله! اينان چه كساني هستند كه هنوز به ما نپيوسته اند؟ حضرت پاسخ نفرمود: ابوهريره گفت: سلمان فارسي نيز در بين ما بود پيامبر، صلي الله عليه و آله، دست مباركشان را بر سر سلمان نهاد و فرمود: به خدايي كه جانم در دست قدرت اوست اگر ايمان بستگي به كهكشانها داشته باشد مرداني از اينها (طرفداران سلمان) به آن دست خواهند يافت. در تفسير علي بن ابراهيم، ذيل آيه و آخرين منهم لما يلحقوا بهم آمده است كه: و افراد ديگري كه به آنها نپيوستهاند يعني كساني كه بعد از آنان اسلام آوردهاند. و صاحب مجمعالبيان آورده است: آنان همه افراد بعد از اصحاب هستند تا روز قيامت، سپس گفته است كه آنان عجمها و كساني كه به لغت عربي حرف نميزنند ميباشند چون پيامبر، صلي الله عليه و آله، به سوي هركسي كه وي را مشاهده كرده و كساني كه بعدا ميآيند، اعم از عرب و عجم برانگيخته و مبعوث شده است به نقل از سعيد بن جبير و نيز امام باقر، عليهالسلام.
پيامبر، صلي الله عليه و آله، دست مباركشان را بر سر سلمان نهاد و فرمود: به خدايي كه جانم در دست قدرت اوست اگر ايمان بستگي به كهكشانها داشته باشد مرداني از اينها (طرفداران سلمان) به آن دست خواهند يافت
مطلق بودن كلمه و آخرين منهم اقتضا دارد كه شامل همه طبقات و نسبهاي بعدي از زمان پيامبر، صلي الله عليه و آله، از عرب و غيرعرب شود، اما با مقايسه كلمه اميين و آخرين بهتر است كه بگوييم مراد از اميين اعراب و از آخرين افرادي از غيرعرب كه اسلام ميآورند ميباشد، چنانكه بعضي روايات اهلبيت، عليهمالسلام، گوياي اين مطلب است و صاحب كشاف نيز همين مبنا را پذيرفته است. بنابراين، پيامبر، صلي الله عليه و آله، كه آيه شريف را به فرس تفسير نموده است، در حقيقت منطبق بر مصداق مهمي براي كلمه آخرين و يا مهمترين مصداق، از بين مصاديق آن ميباشد، گرچه صرف تطبيق، باعث فضل و برتري بيشتر نميگردد، اما چون پيامبر، صلي الله عليه و آله، آنان را ستوده به اينكه آنان به ايمان و علم و يا اسلام هر چند دور و مشكل باشند نائل خواهند شد و از طرفي رسول خدا، صلي الله عليه و آله، در تفسير هر دو آيه عمدا، عين گفته خود را تكرار ميكنند و زدن آن حضرت بر شانه سلمان فارسي، دليل روشني بر اين مدعي است.
بازي پنتاگون عليه مسلمانان
پنتاگون با حمايت مالي از برگزاري جشنواره هاي بازي هاي رايانه اي سعي مي كند ابتدا جوانان را به فعاليت هاي جنگي علاقه مند سازد و سپس به آنها مي گويد كه ما مهارت هاي شما در اين بازي ها را مشاهده كرده و به شما در ارتش آمريكا نياز داريم.
بازي ھاي رايانه اي از ابزارھاي پرنفوذي ھستند كه به علت تأثيرگذاري بالا و ايجاد انگيزه ي بسيار و جذابيت فوق العاده ، كودكان و نوجوانان و حتي بزرگسالان را ھدف قرار داده اند ، به ھمين دليل كارگردانان و برنامه ريزان جنگ ھاي رسانه اي به آن توجه خاصي دارند . اگر راديو و تلويزيون در عصر جنگ جھاني دوم از اھميت فوق العاده اي در راستاي عمليات رواني برخوردار بود ، ديري نپاييد كه صنعت نوين بازي ھاي رايانه اي جاي خود را در عرصه ي پديده ھاي صنعتي جديد باز كرد و به عنوان ابزار نوين عمليات رواني شناسايي شد.
در طراحي جنگ نرم و امكانات و ابزارھاي به كار گرفته شده از سوي نظام سلطه ، آمريكايي ھا طي سال ھاي 1991 تا 2ظ ظ 9 حدود 17 ميليارد دلار براي طراحي و اجراي جنگ نرم عليه نظام جمھوري اسلامي ھزينه كرده اند. كميته ي نيروھاي مسلح مجلس نمايندگان آمريكا در لايحه ي بودجه ي سال 2ظ 1ظ را براي نفوذ "قانون قربانيان سانسور در ايران" لايحه اي با عنوان در ايران ، مقابله با فيلترينگ سايت ھا ، آموزش الكترونيكي ايرانيان مخالف نظام براي براندازي نرم و شبكه سازي اينترنتي براي اغتشاشگران بعد از انتخابات رياست جمھوري ، ارائه آموزش ھاي لازم رسانه اي و كامپيوتري براي راه اندازي سايت ھا جھت اطلاع رساني ، بودجه ي 55 ميليون دلاري تصويب كرد.
حدود 10 سال است كه آمريكا جنگ افغانستان را آغاز نموده و حمايت از اين جنگ براي آمريكائيان تقريباً هفته اي 2 ميليارد دلار هزينه در بر دارد و تاكنون به طور كلي 1،618 نفر از سربازان آمريكايي در جنگ افغانستان كشته شدهاند . با اين حال ، سوالي كه مطرح مي باشد اين است كه آيا آمريكا با وجود بحران اقتصادي خود مي تواند به چنين جنگ هايي ادامه دهد ؟
پنتاگون با حمايت مالي از برگزاري جشنواره هاي بازي هاي رايانه اي سعي مي كند ابتدا جوانان را به فعاليت هاي جنگي علاقه مند سازد و سپس به آنها مي گويد كه ما مهارت هاي شما در اين بازي ها را مشاهده كرده و به شما در ارتش آمريكا نياز داريم
آنچه كه مسلم است اين مي باشد كه نه مردم آمريكا و نه برخي از كانديدا هاي رياست جمهوري مانند "ران پائل" از ادامه ي چنين جنگ هايي راضي و خرسند نمي باشند ليكن عملكرد مقامات آمريكايي و نيز روش هايي كه آنها در ترغيب جوانان براي حضور در ارتش آمريكا بكار مي برند بسيار زيركانه مي باشد ، يكي از اين روش ها كه مسئولين آمريكا براي جذب نيروهاي جوان از آن بهره مي برند ، ساخت فيلم هاي جنگي هاليوودي و نيز بازي هاي رايانه اي است.
پنتاگون با حمايت مالي از برگزاري جشنواره هاي بازي هاي رايانه اي سعي مي كند ابتدا جوانان را به فعاليت هاي جنگي علاقه مند سازد و سپس به آنها مي گويد كه ما مهارت هاي شما در اين بازي ها را مشاهده كرده و به شما در ارتش آمريكا نياز داريم.
"دني اسكچتر" ، فيلم ساز و وبلاگ نويس آمريكايي ، در اين خصوص مي گويد : "اين يكي از فريب هاي بيرحمانه اي است كه براي جذب نيرو استفاده مي شود ، آنها از تمامي ابزار موجود براي حضور در ارتش استفاده مي كنند ابته مشكلي كه اكثر اين بچه ها از آن بي اطلاع هستند اين است كه به محض اينكه آنها وارد ارتش شوند ، ديگر بيرون آمدن از آن آسان نيست".
برخي از بازي هاي رايانه اي جنگ نرم :
1) بازي رايانه اي جنگ ژنرال ها
در اين بازي شما در نقش سربازان امريكايي مأموريت مبارزه با تروريست ها در نقاط مختلف جهان همچون عراق به منظوره مبارزه با بعثيان ، يا در افغانستان براي مبارزه با گروه القاعده مي رويد
2) بازي رايانه اي IGI 2
در يكي از مراحل اين بازي شما در ليبي وارد عمليات مي شويد . صداي قرآن و صلوات به گوش مي رسد ، نام خداوند (الله) و نام پيامبر (محمد) (ص) بر روي ديوار نقش بسته است و در يك مرحله ي ديگر تروريست ها به صداي راديو فارسي ايران گوش مي دهند.
3) بازي رايانه اي حمله به ايران
در اين بازي رايانه اي كه پنجاه و هشتمين مأموريت بازي شركت "كومار وار" است ، سربازان آمريكايي وظيفه دارند ضمن حمله به تأسيسات هسته اي نطنز ، دانشمندان ايراني را از بين ببرند و يك دانشمند را زنداني كنند . شركت سازنده ي اين بازي ادعا كرده است : " از آنجا كه در زمينه ي اهداف واقعي ايران از غني سازي اورانيوم به منظور تبديل شدن به دومين كشور اسلامي (پس از پاكستان) داراي بمب اتمي ترديدي وجود ندارد ، يك عمليات نظامي كوچك به منظور نابودي پايگاه هسته اي و فناوري اتمي ايران ، بيشتر مي تواند مانع از دستيابي اين كشور به بمب اتمي شود."
4) بازي رايانه اي نجات گروگان هاي امريكايي (Iran Hostage Rescue)
در اين بازي ، شما در نقش نيروهاي ويژه اي هستيد كه وظيفه تان نجات گروگان هاي آمريكايي است كه در سفارتخانه آمريكا در تهران زنداني اند . اين بازي به مناسبت فرارسيدن بيست و پنجمين سالگرد اين حادثه (1383 هـ.ش) به بازار عرضه شد. شركت سازنده اعلام كرد كه براي ساخت اين بازي از اسناد رسمي و نيز فيلم ويدئويي مصاحبه با "آنتونيو مندز" ، از مسئولان سابق سازمان سيا استفاده شده است.
5) بازي تعدي پارسيان: اسرائيل و ايران هستهاي
اين بازي ساخت يك شركت آمريكايي به نام ""Clash of Arms Games است كه به صورت تخته اي و حمله ي هوايي به ايران مي باشد و از سال 2010 به بازار عرضه شده . در كتابچه اي كه به همراه اين بازي ارائه مي شود ، در بخش اول آن مسئله و موضوع اصلي "نزاع" تشريح مي شود و نكته ي قابل توجه در آن اين است كه نويسندگان مدام ايران را تهديدي بالقوه مي دانند كه سعي در دست يابي به سلاح هاي اتمي و حمله به رژيم صهيونيستي دارد . كاملا واضح است كه سازندگان بازي ، ايران را كشوري هسته اي و جنگ طلب معرفي كرده اند كه علاوه بر اين كه تهديدي براي مردم خود و جهانيان است ، دست به برپايي جنگ نيز مي زند اما در مقابل ، به رغم اين حقيقت كه اين رژيم صهيونيستي مي باشد كه با داشتن چندين كلاهك هسته اي خطري بالقوه براي منطقه و جهان است ، رژيمي بي خطر كه صرفا براي دفاع از خود وارد جنگ مي شود معرفي مي گردد.
"دني اسكچتر" ، فيلم ساز و وبلاگ نويس آمريكايي ، در اين خصوص مي گويد : "اين يكي از فريب هاي بيرحمانه اي است كه براي جذب نيرو استفاده مي شود ، آنها از تمامي ابزار موجود براي حضور در ارتش استفاده مي كنند ابته مشكلي كه اكثر اين بچه ها از آن بي اطلاع هستند اين است كه به محض اينكه آنها وارد ارتش شوند ، ديگر بيرون آمدن از آن آسان نيست".
البته بايد توجه داشت كه در اين ميان ايران اسلامي نيز به مقابله ي به مثل برخاسته و با ساخت بازي هاي رايانه اي به خنثي سازي نقشه هاي دشمن پرداخته است ، بازي هايي مختلفي چونمختار نامه و ... ؛ بازي هايي مانند مختارنامه قدمي مفيد و قابل توجه در زمينه ي بازي هاي رايانه اي و در جهت اشاعه فرهنگ ما مي باشد اما آنچه كه حائز اهميت است پاسخ اين سوال ها مي باشد كه با تمام تلاش هاي مسئولين و دست اندر كاران مقابله با جنگ نرم در حوزه ي بازي هاي رايانه اي ، آيا هدف سازندگان اين بازي ها مقابله با جنگ نرم دشمن است و يا كسب سود اقتصادي؟ آيا دست اندر كاران و مسئولين فرهنگي كشور به بررسي بازي هاي رايانه اي غربي ها بر عليه ايران اسلامي ، پرداخته و در انديشه ي چاره اي هستند ؟ آيا دليل ساخت اين قبيل بازي ها ايجاد سرگرمي صِرف مي باشد يا فرهنگ سازي ؟
رسانه اي براي نجات ايران ازاسلام!
اخيرا "شبان صفا"، كارشناسان شبكه ي نجات در برنامه "روز نجات" براي نجات كشور ايران از اسلام برنامه 24 ساعته "دعا" برگزار ميكند و از مخاطبان خود دعوت كرده تا براي شركت در اين دعا در سايت مورد نظر ثبت نام كرده و در ساعات مشخص شده براي نجات ايران دعا كنند.
يكي از مشكلات حاد شبكههاي معاند نظام و اسلام ، موضوع تأمين بودجه آنها ميباشد . اگر اين شبكهها به اهداف مورد نظر خود برسند ، مسلماً دچار كمبود منابع مالي نخواهند شد ، اما وقتي كه يكي از اين شبكهها ، به اهداف مورد نظر خود نرسد و در محاسبات خود اشتباه كرده باشد ، در دريافت بوجه از اسپانسر شبكه دچار مشكل جدي خواهد شد . شبكه ي مسيحي "نجات" نيز كه هدف مسيحي سازي ايران و تخريب زير بناي اعتقادي - مذهبي مردم ايران خصوصاً نسل جوان را دنبال ميكند ، از اين قاعده مستثني نبوده و به دليل نرسيدن به اهداف ترسيم شده در چشم انداز خود ، مورد قهر اسپانسرهاي شبكه قرار گرفته و دچار كمبود شديد منابع مالي شده است ، به همين دليل براي كسب بوجه ي مورد نظر خود از هيچ اقدامي فرو گذار نيست.
شبكه ي ماهواره اي "نجات" كه حدودا پنج سال از فعاليت آن ميگذرد از سال اول ، فعاليت خود را 24 ساعته نمود ، اين شبكه كه با هدف تبليغ و ترويج مسيحيت راه اندازي شده است ، با موسيقيهاي گروهي "رپ" و نمايش شفادادن هاي يك كشيش دروغين به نام "شبان رضا" ، مسيحيت و حضرت عيسي (ع) را به سُخره گرفته است ؛ البته بايد توجه داشت كه به ادعاي سايت اينترنتي اين شبكه ي ماهواره اي ، شبان رضا (مجري اين شبكه) زماني مسلمان و شيعه بوده ليكن به دلايل مختلفي كه هرگز به صراحت و ادله ي منطقي از آنها سخن به ميان نيامده ، وي اكنون به نشر مسيحيت آمريكايي در ايران ميپردازد.
شبكه ي ماهواره اي "نجات" كه حدودا پنج سال از فعاليت آن ميگذرد از سال اول ، فعاليت خود را 24 ساعته نمود ، اين شبكه كه با هدف تبليغ و ترويج مسيحيت راه اندازي شده است
شبكه ي "نجات" عيسي مسيحِ خداوند را تنها راه نجات بشر از مشكلات و گناهانش معرفي كرده و وعده ميدهد كه خداوند به زودي تخت پادشاهي خود را در ايران قرار خواهد داد . اين شبكه همچنين ، طريق آرامش و شفا را در كلام زنده خدا انجيل منحصر ميداند ولي جالب است كه با اين همه هجمه ي تبليغات دروغين كه هدفي جز نابودي اسلام در آن نيست ، شبكه ي نجات نتوانسته جذابيتي براي مخاطبين خود ايجاد كرده و اعتماد آنها را به خود جلب كند و از اهداف و چشم انداز اوليهي خود كيلومترها فاصله يافته است.
اخيراً نيز "شبان صفا" ، كارشناسان شبكهي نجات در برنامه "روز نجات" براي نجات كشور ايران از اسلام برنامه 24 ساعته "دعا" برگزار ميكند و از مخاطبان خود دعوت كرده تا براي شركت در اين دعا در سايت مورد نظر ثبت نام كرده و در ساعات مشخص شده براي نجات ايران دعا كنند.
گفتني است كه دشمنان ايران اسلامي به تصويري واقعي از روحيات مردم ايران رسيده اند و با ناكام ماندن برنامههاي خودشان اعتراف ميكنند كه در طي 10 سال گذشته هر كاري را كه انجام دادهاند به نفع ايران تمام شده . آنها ، پي برده اند كه به خاطر ايثارگريهاي ملت ايران هيچ قدرتي قادر نيست اراده ي خود را بر اين كشور تحميل كند.
اين ناكاميها به شبكه ي نجات نيز سرايت كرده و پس از هزينه كردن ميليونها دلار در سالهاي اخير ، نهايتا تصميم گرفته اند كه براي نجات ايران دعاي 24 ساعته آن هم به پيشنهاد اسرائيل نشينان برگزار كنند . غافل از اينكه دين اسلام با روح اين مردم عجين شده و به گواه تاريخ با اهداي خون خود از عقيده شان دفاع كرده اند . آنها تصور كرده اند ، ميتوانند با اين قبيل اقدامات اراده و دين مردم اين مرز و بوم را تضعيف نموده و ملت را از هدف اسلامي خود منصرف يا حتي منحرف سازند.
تمرين آدم كشي و جنايت در بازيهاي كامپيوتري
بازي هاي كامپيوتري و رشد خشونت در غرب
بازيهاي كامپيوتري تأثيرات رواني شديدا منفي دارند كه حاصل آن پرورش نسلي با تمايلات تهاجمي و سركوبگرانه است و بهتازگي تبليغ شيطانپرستي نيز در آن تشديد شده است.
به گزارش فارس، همزمان با ظهور بازيهاي ويدئويي، عرصه انتقاد از اين بازيها هم متولد شد كه در ابتدا بيشتر به جنبههاي منفي فيزيولوژيك اين بازيها پرداخته ميشد. در مقاله ذيل كه به قلم "شانون لاير" با عنوان " بازيهاي كامپيوتري ترويجدهنده شيطانپرستي" در سايت انتقادي "پاكالرت" منتشرشده ميتوانيد اعتراف برخي قاتلين معروف مبني بر الگوپذيري از اين بازيها را بهعنوان مهر تأييدي بر اين مدعا ببينيد.
* القاي رفتار شيطاني در قالب بازي ها كامپيوتري
امروزه از صنعت سرگرمي براي تلقين افكار شيطاني استفاده ميشود. با نگاهي سطحي به اين بازيها ميتوانيد نمادهاي شيطاني، از قبيل مدلهاي تكچشم يا تصاوير غيراخلاقياي را كه با تلاش تهيهكنندگان اين بازيها در حال تبديل شدن به يكي از جنبههاي عادي زندگي روزمره است، مشاهده كنيد.
سازندگان اين بازيها ميخواهند از كاربر خود فردي بسازند كه بهراحتي به همسر خود خيانت كند، با بيرحمي با والدين خود بدرفتاري داشته باشد و به جنگ همسايه خود برود. آنها شما را در متن بازيهايشان به موقعيتهاي غيرممكني ميبرند و سپس ميبينيد كه بهراحتي از اين موقعيت دشوار، خارج ميشويد؛ اين همان فرمولي است كه در اكثر فيلمهاي هاليوودي ديده ميشود: برنده شدن قهرمان در آخر تمام داستانها.
نگاهي به صنعت بازيهاي ويدئويي بيندازيد: اكثر كساني كه پيش از دهه 80 ميلادي به دنيا آمدهاند، از ميزان تسلط اين بازيها بر ذهن كاربران اطلاع چنداني ندارند. در اين بازيها، كاربر طعم قهرمان بودن را در محيط مجازي ميچشد و براي رسيدن به "اهداف عاليه" تصميماتي اتخاذ ميكند؛ خوب اين چيزي است كه هر كسي را ميتواند جذب كند.
* عدم درك مرز ميان خيال و واقعيت، شروعي بر يك ماجراي خونين
حال فكر كنيد كه كاربر اين بازيها، يك بار اتفاقاً خود را در محيطي مشابه بازيها ولي اين بار در دنياي واقعي بيابد. همين كافي خواهد بود تا پشت پرده بسياري از اخبار دستگير شدن قاتلهايي را كه جنايت خود را بارها و بارها در بازيهاي ويدئويي شبيهسازي كرده بودند، درك كنيد. گاهي اوقات حتي اين جنايتكاران موفقيت خود را مرهون اين بازيها ميدانند.
البته تمام تقصيرها متوجه بازيهاي ويدئويي نيست. كاربر بايد بداند كه شرايط حاكم بر فضاي مجازي بازيها لزوماً با شرايط موجود در زندگي واقعي مطابقت نميكند؛ ولي باز هم عاملي هست كه باعث ميشود كاربر براي مدتي هر چند كوتاه و شايد چدن ثانيهاي، اين مرز تفاوت را متوجه نشود. اين عامل چيزي نيست جز استرس و هيجان؛ افراد هنگامي كه دچار استرس ميشوند، در حقيقت دچار وحشت ميشوند و البته با از ياد بردن قرار داشتن در شرايط واقعي، به دنبال راه گريزي از آن وحشت ميگردند. بهترين كار نيز از نظر اين افراد وحشتزده، فكر كردن به شرايط مشابهي است كه قبلاً در بازيهاي ويدئويي تجربه كردهاند، شرايطي كه هميشه متضمن خروج موفقيتآميز و صحيح و سالم كاربر بوده است.
سازندگان اين بازيها ميخواهند از كاربر خود فردي بسازند كه بهراحتي به همسر خود خيانت كند، با بيرحمي با والدين خود بدرفتاري داشته باشد و به جنگ همسايه خود برود. آنها شما را در متن بازيهايشان به موقعيتهاي غيرممكني ميبرند و سپس ميبينيد كه بهراحتي از اين موقعيت دشوار، خارج ميشويد؛ اين همان فرمولي است كه در اكثر فيلمهاي هاليوودي ديده ميشود: برنده شدن قهرمان در آخر تمام داستانها
* نگاهي به بازيهاي پرطرفدار و عناصر تشكيل دهنده آنها
" CATHERINE 2011 " : يك قطعه هنري كه داستان خود را از ماجراي برج بابل اقتباس كرده است؛ مردماني كه شبيه گوسفند هستند، جادوگرها، عفريتهها، شيطان (عنصر هميشه حاضر در بازيها) و غولها از عناصر تشكيل دهنده اين بازي هستند. كاربر با موفقيت در طي كردن هر مرحله، دسترسي به مراحل بالاتر را ممكن ميسازد و همچنين امتيازي به جمع امتيازاتش افزوده ميشود. اما اين مراحل عبارتند از: رسيدن به جايگاه خدايي در محيط بازي، غلبه بر ديگر خدايگان موجود و تبديل شدن به پسر طلايي. علاوه بر اينها، در جريان بازي اينگونه به نظر ميرسد كه وينسنت، قهرمان بازي در حال خيانت به نامزد خود است".
قهرمان داستان هر شب كابوس ميبيند. وي در اين كابوس مورد پرس و جو قرار ميگيرد و هم چنين خود را در حال بالا رفتن از برجي ميبيند كه در حال خراب شدن از پايين است. اين تنها يك رؤياست ولي وقتي قهرمان ما از خواب بيدار ميشود، در تمامي مراحل بالا رفتن از برج، به گوسفنداني برميخورد كه در حقيقت مرداني هستند كه به دليل خيانت و عدم وفاداري، در اين محيط به دام افتادهاند.
به خاطر داشته كه شما كاربر هستيد و در حال هدايت كاراكتر وينسنت هستيد. شما اين بازي را به صورت آنلاين ادامه ميدهيد و براي ادامه بازي بايد به سؤالات مطرح شده از وينسنت پاسخ دهيد. اين پاسخها در همان سيستم آنلاين جمع آوري ميشود. شما در انتهاي بازي ميتوانيد 6 فرجام و عاقبت مختلف داشته باشيد كه البته رسيدن به هر يك از آنها به ميزان صداقت شما در پاسخ به سؤالات طرح شده و مهارت شما در بالا رفتن از برج بستگي دارد.
" BAYONETTA 2010 " : عناصر موجود در اين بازي عبارتند از جادوگران، فرشتگان، شياطين، انتخاب خوبي در برابر شر، تغيير شكل، جاذبههاي جنسي، عفريتههاي فاسد الاخلاق، اسلحه، مبارزه با" خدا "از شكست دادن" خدا "آغاز و پايان هستي و غيره. موفقيت در اين بازي يعني اجراي داستانهاي موجود در تورات: كشتن فرشتگان، تجربه يك ساعت جادوگر بودن و پادشاهي بر آسمانها. قمران اين بازي جادوگري است كه پس از 500 سال، از خواب موقت بيدار شده و دليل اين خواب عميق را نيز از ياد برده است. ولي او ميخواهد اين دليل را پيدا كند و در اين مسير، به زندگي روزمره انسانها وارد و با عواطف انساني همچون عشق و نوعدوستي آشنا ميشود. ولي با اين حال او هنوز هم يك جادوگر است و نيروهاي اسرار آميز او همه جا همراهش هستند. وي به زودي در مييابد كه عضوي از گروه جادوگران متخاصم بوده كه قصد داشتند" چشمهاي جهان "را به كنترل خود درآورند. وي با جادوگري ديگر كه از جناح مخالف درگير ميشود ولي موفق ميشود غولها را براي كمك به خود فراخوان كند (براي اين فراخوان ميبايست بخشي از نيروي كاراكتر درون بازي را مصرف كنيد). قهرمان داستان از ميان بهشت، برزخ و جهنمي كه بسيار مشابه تعريف دانته است رد ميشود و فرشتگان، ارواح و همچنين غولهاي سر راه خود را سلاخي ميكند. پاداش او براي انجام اين كار در محيط بازي، توانايي كنترل زمان و تبعاً جهان خواهد بود.
" CALL OF DUTY & OTHER FPS'" : عناصر اين بازي نيز شامل ترور، شكنجه، قتل، افتخار، سرزمين، اسلحه، اسلحه و باز هم اسلحه ميشود. اهدافي كه بايد بدان رسيد نيز عبارتند از خود گذشتگي، اژدهاي درون، تنفر از ميمونها و زير گرفتن و كشتار مردم با ماشين. اين باز ميتواند كاربر را تشويق به شركت در ميادين جنگ و دفاع از ميهن كند؛ ولي كاربر بيچاره تنها طعم افتخار دفاع از وطن را در اين بازي ميچشد و هيچ تجربهاي نسبت به واقعيات وحشتآور جنگ كسب نميكند. در اين بازي خبري از جسدهايي كه در كنار هم رديف شدهاند، نيست و اثر مخرب جنگ بر طبيعت نزي در حد جلوههاي ويژه تصويري است.
البته تمام تقصيرها متوجه بازيهاي ويدئويي نيست. كاربر بايد بداند كه شرايط حاكم بر فضاي مجازي بازيها لزوماً با شرايط موجود در زندگي واقعي مطابقت نميكند؛ ولي باز هم عاملي هست كه باعث ميشود كاربر براي مدتي هر چند كوتاه و شايد چدن ثانيهاي، اين مرز تفاوت را متوجه نشود. اين عامل چيزي نيست جز استرس و هيجان
* بازيهاي ويدئويي تنها يك ابزار آموزشي براي قتل نيستند بلكه وسيلهاي براي دستكاري واقعيت هستند
پس ميبينم كه كاربر هيچ اطلاعي نسبت به آسيبهاي حاصل از جنگ بر جسم و جان شهروندان غيرنظامي و حيوانات كسب نميكند. كاربران در فضاي بازي دست به اعدام در بازي " modern warfare "، كشتار افراد بي گناه در بازي " modern warfare 2"، كنترل ذهن ديگران در بازي " black ops " و تصفيه نژادي در بازي " killzone " ميزنند تا فقط بر آنچه از نظر طراح بازي غيرعادي بوده غلبه و اهداف عاليه را نهادينه كنند. سلاحها و شخصيتهاي درون بازي شباهت بسيار زيادي به محيط واقعي دارند و براي طراحي آنها تلاش بسياري صورت گرفته است. صحنههاي پاشيده شدن خون و جلوههاي صوتي از عوامل كليدي در موفقيت يك بازي هستند ولي هنوز هم برگ برنده اصلي در كيفيت گرافيكي است. تمام اين صحنهها و جلوههاي صوتي و تصويري براي واقعيتر كردن عمليات كشتار براي كاربر است، كاربر دست دارد تمامي شليكها و حتي صداي از هم پاشيده شدن جمجمههاي دشمنان خود را بشنود و حس كند. چه خدايان مار پيكر باشيد و چه يك تروريست، آرزوي مشترك شما يك چيز است: كشتاري بي عيب و نقص. شايد نيازي به گفتنش نباشد ولي من ميگويم كه همين عناوين مهيج، شور و شعف منتقدين را بر ميانگيزد و باعث ميشود كه از لوح فشرده يك بازي چندين ميليون نسخه به فروش برسد.
بازيهاي بسيار ديگري نيز در اين زمره قرار دارد كه پرداختن به آنها از حوصله متن خارج است؛ بازيهايي مانند " Dante's Inferno "، " Devil May Cry "، " God of War " و بسياري عنوان بازي ديگر كه بناست در سال 2012 به بازار بيايند. امروزه بازيهاي ويدئويي ديگر تنها يك ابزار آموزشي براي قتل نيستند بلكه وسيلهاي براي خلق دستكاري شده واقعيات هستند. نيروهاي نظامي در سرتاسر دنيا از اينگونه بازيها براي آموزشهاي نظامي و چشاندن طعم جنگ و درگيري در فضاي مجازي استفاده ميكنند.