header

پايگاه شهيدان ايزدي شيراز

home
list
archive
درباره وبلاگ
لبیک به منادی توحید پروردگارا، ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا میخواند كه: «به پروردگار خود ايمان آوريد»، پس ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را بيامرز، و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران. آل عمران آیه 193 09177093900
سينما
نوجوان
آمار وبلاگ

تعداد بازدیدها :

127493

تعداد نوشته ها :

228

تعداد نظرات :

8

لورنس عربستان (1962) Lawrence of Arabia


كارگردان: ديويد لين، نويسنده فيلمنامه: رابرت بولت، فيلمبردار: فردي يانگ، آهنگساز: موريس ژار، بازيگران: پيتر اتول، عمر شريف، الك گينس، آنتوني كوئين.
برندة اسكار بهترين فيلم، كارگرداني، فيلمبرداري و موسيقي فيلم.
واژه هاي كليدي
استعمار انگليس، اعراب، خاورميانه، مسلمين، جنگ جهاني اول، اسطوره مدرن، ملت سازي، جاسوس غرب، قهرمان پروري غربي، شرق شناسي دروغين.
معرفي موضوع فيلم
در تشييع جنازة سرهنگ لورنس، معروف به لورنس عربستان، يك خبرنگار در جستجوي واقعيت ماجراي اوست. فيلم به سال ها قبل و زمان جنگ اول جهاني مي رود: ستوان لورنس در مقر فرماندهي انگليسيها در قاهره از وضع خود ناراضي است. او به كمك يكي از مقامات، مأموريت مي‌گيرد تا با شاهزاده فيصل (ابن سعود، نياي خاندان سعودي) تماس بگيرد. فيصل رهبري گروهي از قبائل ضد حاكميت عثماني در عربستان را به عهده دارد و لورنس بايد شورش عربها را به نقع اهداف انگليسيها در جنگشان با امپراطوري عثماني هدايت كند. در بيابان عربستان، راهنماي عرب لورنس به وسيلة اميرزاده اي به نام شريف علي بر سر يك چاه آب به قتل مي‌رسد. اين موضوع، اهميت آب و اختلافات قبائل را براي لورنس آشكار مي‌كند. با اين حال، دوستي عميقي بين لورنس و شريف علي برقرار مي‌شود.
فيصل مايل به ادغام چريكهايش در ارتش انگليس است و اسلحة مدرن مي‌خواهد. لورنس كه اميد چنداني به توفيق اين روش ندارد، به جاي اين كار، با عده‌اي از چريكها و شريف علي از كوير بزرگ عبور مي‌كند تا از پشت، بندر عقبه در رأس درياي سرخ را از عثماني‌ها بگيرد. منازعه بين عربها مانع آرزوهاي او براي تشكيل نيرويي قوي از آنان در مقابل عثماني است. اعمال خودسرانة او فضايي از ابهام در هنگام بازگشتش به قاهره مي‌آفريند. اما ژنرال آلنبي فرمانده انگليسيها كه پي به اهميت روش غير عادي لورنس برده، اسلحه و پول در اختيار او مي‌گذارد.
لورنس به ميان اعراب باز مي‌گردد و جنگهاي چريكي پيروزمندي را عليه عثمانيها رهبري مي‌كند. او در ميان عربها و توسط يك خبرنگار آمريكايي، در دنياي خارج شهرت بسيار به دست مي‌آورد.
اما در جريان عمليات جاسوسي در يك شهر عثماني، لورنس مدتي دستگير و متحمل بدرفتاري مي‌شود. لورنس روحية خود را از دست مي‌دهد و مي‌خواهد كناره بگيرد. اما به اصرار آلنبي او به صحرا باز مي‌گردد. حملة بعدي او بر عثمانيها تبديل به قتل عامي خشونت بار مي‌شود كه لورنس تمايلي به كنترل آن ندارد.
او و قبائل عرب وارد دمشق مي‌شوند و شورايي براي ادارة شهر تشكيل مي‌دهند اما اختلافات قبيله‌اي بالا مي‌گيرد. انگليس و فرانسه در يك بازي سياسي، به انتظار منازعه قبايل مي‌نشينند و رؤياي لورنس در هم مي‌شكند. لورنس ناتوان، با قبول ترفيع، به انگليس باز مي‌گردد. گرچه آلنبي و فيصل به نوعي توافق مي‌رسند، روابط انگليس و اعراب سالها تلخ مي‌ماند.
دربارة فيلمساز
دويد لين (1991-1908) متولد انگلستان، پيش از روي آوردن به كارگرداني، آثار فيلمسازان ديگر را تدوين مي‌كرد از جمله فيلم معروف پيگماليون (1938) ساختة آنتوني اسكوئيت را كه بعدها با عنوان بانوي زيباي من (1964) دوباره ساخته شد. لين در 1942 اولين اثر خود را ساخت و از آن پس چندين فيلم بزرگ از او در تاريخ سينما ثبت شد. در نظرخواهي از صد تدوينگر، نام ديويد لين در فهرست بهترين كارگردانهاي تدوينگر جاي گرفته است.
بهترين آثار دورة نخست كار لين عبارتند از: كشتي‌اي كه در آن خدمت مي‌كنيم (42)، برخورد كوتاه (45)، آرزوهاي بزرگ (46) بر اساس كتاب چارلز ديكنز، اليور تويست (48) بر اساس كتاب ديكنز، انتخاب هابسن (54). اكثر اين فيلمها كه از تلويزيون كشورمان هم به نمايش در آمده‌اند، نمونه‌هاي برجسته‌اي از هنر سينما هستند كه با هزينة كم و به صورت سياه و سفيد ساخته شده‌اند.
آثار دورة دوم كار لين عبارتند از: پل رودخانه كواي (57)، لورنس عربستان (62)، دكتر ژيواگو (65)، دختر رايان (70)، گذري به هند (84). اين فيلمها برخلاف دورة اول، پرخرج و حماسي اند و با سرمايه و همكاري بين‌المللي ساخته شده‌اند و نمونه‌هايي از برخورد روحيات و فرهنگهاي متفاوت ملتها را نشان مي‌دهند.
فيلم پل رودخانه كواي، نظم و ايده‌آليسم انگليسي را در مقابل عمل‌گرايي آمريكايي به تصوير مي‌كشد. فيلم لورنس عربستان تقابل فرهنگي انگليسيها و قبايل همكار آنان را نشان مي‌دهد. قيلم دكتر ژيواگو روسيه را در كشاكش ارزشهاي اشرافي و كمونيستي پس از انقلاب بلشويكي تحليل مي‌كند. فيلم دختر رايان تجدد و سنت گرايي در يك جامعة كاتوليك را بررسي مي‌كند. و فيلم گذري به هند، رابطة فرهنگي استعمارگر و استعمارزده را نشان مي‌دهد.
اغلب لورنس عربستان را بهترين فيلم لين دانسته‌اند. او در اينجا تيمي را تشكيل مي‌دهد كه بعداً به همكاري با او ادامه مي‌دهند: رابرت بولت فيلمنامه نويس، فردي يانگ فيلمبردار، و موريس ژار آهنگساز.
همكاران فيلمساز
بولت متولد 1924 انگلستان و فارغ‌التحصيل رشتة تاريخ است. پس از توفيق نمايشنامه‌هاي راديوئي‌اش در بي‌بي‌سي، به فيلمنامه نويسي روي آورد و فيلمنامة لورنس عربستان، دكتر ژيواگو، مردي براي تمام فصول، و دختر رايان را براي ديويد لين نوشت.
موريس ژار متولد 1924 فرانسه با موسيقي فيلم حاضر به شهرت جهاني رسيد و براي اين فيلم، دكتر ژيواگو و گذري به هند برندة اسكار شد. موسيقي دكتر ژيواگو را مي‌توان عامه پسندترين موسيقي فيلم در تاريخ سينما دانست. از ساير آثار او مي‌توان به آهنگ فيلمهاي كلكسيونر، سه تفنگدار، مردي كه مي‌خواست سلطان باشد، عيسي بن مريم، محمد رسول ا... و عمر مختار اشاره كرد.
قهرمان يا شياد؟
لين پس از توفيق پل رودخانه كواي، مي‌خواست فيلمي بر اساس زندگي گاندي بسازد. ولي چهرة تقديس شدة گاندي آنقدر كار را بر او سخت كرد كه وي اين پروژه را رها كرد. آنگاه او به زندگينامة لورنس از زيان خودش با عنوان «هفت ستون عقل» علاقه‌مند شد و با وجود انتقادات زيادي كه بر اعتبار سخنان لورنس وارد شده بود همين كتاب دستماية فيلم شد. بعداً خود فيلم هم به همان دليل مورد انتقاد مورّخان قرار گرفت.
لورنس خود را ناجي مردمي نامتحد معرفي مي‌كند و به شجاعت معروف مي‌شود. او از قهرمان بودن لذت مي‌برد و زماني كه به او بي‌توجهي مي‌شود، انزوا مي‌جويد و حتي نام خود را تغيير مي‌دهد. همچون سرهنگ انگليسي پل رودخانه كواي، او ايده‌آليستي است كه چشمش بر واقعيات دنياي سياست بسته است. آرزوهاي اين هر دو در خدمت به كشورشان خودسرانه و خلاف چيزي است كه مقامات ارتش صلاح مي‌دانند.
جدا كردن افسانه از واقعيت در مورد لورنس عربستان كاري مشكل است. خاطرات او نشانگر خيال پروريهايش است و زندگينامه‌هاي او كه نوشته ديگران هستند بسيار ضد و نقيض‌اند. اكنون او يك جاسوس وفادار به كشورش شناخته مي‌شود كه علي‌رغم ادعايش تابع فرماندهان خود بوده است. در دهة 1930 او يك قهرمان مرموز تلقي مي‌شد ولي پس از آن يك لافزن، دروغگو و خودستا شناخته شد، گرچه اين صفات لزوماً تضادي با قهرمان اسطوره‌اي بودن در تاريخ ندارد. يكي از داستان بافيهاي او دربارة رفتار عثمانيها با وي در زندان است كه قرار است توجيهي بر خشونتهاي بعدي او باشد.
استعاره اي از روح استعماري
در يك نگاه وسيعتر، اين فيلم نمادي از كليت استعمار انگليس را به نمايش مي گذارد. ادعاي انگليس درباره ملت سازي در خاورميانه از نوع ادعاهاي لورنس است. پس از سقوط امپراتوري عثماني كه هدف مهم غرب در جنگ جهاني اول بود، انگليس و فرانسه خاورميانه عربي را بين خود نقسيم كردند. سهم اصلي از جمله فلسطين، عراق، اردن و عربستان همانند مصر تحت نفوذ انگليس قرار گرفت. خطوط مرزي، رژيم هاي اين كشورهاي جديد، و ناسيوناليسم حاكم بر آنها، به دست استعمارگران طراحي شدند و بر همين اساس، اختلافات بسياري بين اقوام منطقه خلق شد كه آثار سوء آن تاكنون ادامه دارد. ايجاد يك موجوديت صهيونيستي در فلسطين تحت اشغال انگليس فقط يكي از نمونه هاي اين آثار است. اين هويت هاي جعلي از سوي غرب به عنوان ملت سازي توصيف شد.
جالب است كه مبارزه لورنس براي ملت سازي، بر اساس خرابكاري و تروريسم عليه دولت مخالف غرب صورت مي گيرد، يعني همان كاري كه در دوران ما انجام مي شود. حضور مجدد انگلوساكسون ها در عراق، 90 سال پس از آن دوران، بار ديگر تحت عنوان ملت سازي به جهانيان معرفي شده است. اما اين بار موضوع فرق مي كند. نه استعمار جديد آن قدرت سابق را دارد، و نه مردم منطقه زير بار ملت سازي جعلي مي روند. انقلاب هاي كنوني خاورميانه و شمال آفريقا پاسخ محكمي به تحقير تاريخي اين مردم توسط استعمار غربي (قديم و جديد) است و به جاي ملي گرايي تفرقه افكن، روح وحدت بخش اسلامي را دميده است.
سينماگر اسطوره ساز
ديويد لين يك داستان سرا، شخصيت پرداز و اسطوره ساز ماهر است. صحنه‌هاي بيروني را زيبا و بديع مي‌سازد چه اين صحنه‌ها منظره باشد و چه جنگ و تحرك. رنگها، حركات دوربين و تدوين، نشانگر وسواس لين در همة پيچ و خمهاي فيلم است. اين وسواس در لورنس عربستان و گذري به هند نتيجه داده، اما در دكتر ژيواگو از نظر هنري و در دختر رايان از جهت هنري و تجاري ناموفق است. لورنس عربستان در زمان خود با 15 ميليون دلار هزينه، فيلمي پرخرج بود.
اين از معدود فيلمهاي حماسي با موضوعي جدي و تحليلي است، برخلاف اكثر آثار حماسي كه صرفاً براي سرگرمي و حيرت تماشاگر ساخته شده‌اند. اين فيلم آميزه‌اي از سينماي تجاري، هنري و انديشمندانه است.
لين حدود يك سال در بيابانهاي مصر و عربستان كار كرد تا شيفتگي لورنس به صحرا و شنها را تجسم بخشد. فرو رفتن انسان به زير شن، نقطة سياه در دل سراب كه بزرگتر و بزرگتر مي‌شود، و نبرد اسب سواران با هواپيما در صحرا همه براي تجسم همين احساس است.
صحنه‌هاي شهرهاي بزرگ عرب بيشتر در اسپانيا و سويل كه آثار اسلامي فراوان دارد بازسازي شد. لين علاوه بر يك سال در خاورميانه، يك سال نيز در مراكش و اسپانيا به سر برد تا بقيه صحنه‌ها را فيلمبرداري كند.
عمر شريف (نقش شريف علي) با اين فيلم و دكتر ژيواگو شهرتي بين‌المللي يافت و از بازيگري سينماي مصر به بازيگري در فيلمهاي غربي راه يافت. اما پس از همكاري با لين، به زودي نزول كرد و هنرپيشه فيلمهاي كم ارزش غربي شد.
پيتر اتول (در نقش لورنس) نيز با فيلم حاضر به شهرت در عالم سينما رسيد. الك گينس (در نقش فيصل) از همكاران لين در بسياري از فيلمهايش است. اين همكاري از آرزوهاي بزرگ (46) آغاز شد كه گينس را به شهرت رساند و تا آخرين فيلم لين يعني گذري به هند (84) ادامه يافت.
در زمان پخش اوليه فيلم، مقدار زيادي از آن را بريدند تا براي تماشاگران جوياي حادثه، ريتم سريعتري پيدا كند. نسخه هاي جديد لورنس عربستان، هم شامل 20 دقيقه‌اي است كه بدون رضايت لين در نمايش اوليه حذف شد و هم شامل 15 دقيقة ديگري كه در سال 1971 از فيلم كم شد.
(0) نظر

نقد و بررسي سريال فرار از زندان / قسمت دوم

وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻓﺼﻞ 3 و ﺑﻪ ﺧﺼﻮص ﻓﺼﻞ 4 ﻣﯽرﺳﯿﺪ، ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﻣﺎﯾﮑﻞ اﺳﮑﻮﻓﯿﻠﺪ (‎ (Michael Scofieldﻋﻀﻮ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ‬   ‫ﺑﻮدﻧﺪ و آن ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ ﻫﻤﺎن ﺣﺰب و ﮔﺮوه ﻫﯿﺌﺖ ﺣﺎﮐﻤﻪاي اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪرت آن از رﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺎﻻﺗﺮ اﺳﺖ. ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ ﻣﺄﻣﻮر‬  ‫اف.ﺑﯽ.آي، ﺳﯽ.آي.ا‎ي و ﻣﺄﻣﻮر وزارت اﻣﻨﯿﺖ داﺧﻠﯽ ﺳﻪ ﻣﺄﻣﻮر اﻣﻨﯿﺘﯽ از ﺳﻪ ﺣﻮزه ﻣﺨﺘﻠﻒ زﻧﺪاﻧﯽاﻧﺪ و اﯾﻦ اﻓﺮاد ﻓﺪا ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.‬ ‫زﻧﺪاﻧﺒﺎنﻫﺎ را ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ. ﺑﻠﯿﮏ (‎ (Bellickﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ زﻧﺪاﻧﺒﺎن ﮐﻪ در ﺳﺮي اول ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ اﯾﻦ ﻗﺪر ﺟﻠﻮي‬‬ ‫اﯾﻨﻬﺎ را ﻣﯽﮔﯿﺮد، وﻗﺘﯽ ﺑﻌﺪاً ﮐﺸﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﭼﻬﺮه ﺷﻬﯿﺪ و ﻓﺪاﮐﺎر ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎزه ﻣﯽﺷﻮد. اﯾﻦ ﺑﺴﯿﺎر‬  ‫اﻫﻤﯿﺖ دارد. در ﭼﻨﯿﻦ ﺳﺎز و ﮐﺎري اﻫﻤﯿﺖ ﺳﺮﯾﺎل »ﻓﺮار از زﻧﺪان« را در اﯾﻦ ﻣﯽداﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮ اﻣﺮوزي ﺳﻪ‬ ‫دﺳﺘﻪ زﻧﺪان ﺳﺨﺖ، ﻧﯿﻤﻪ ﺳﺨﺖ و ﻧﺮم را ﺑﺮاي اﻧﺴﺎن رﻗﻢ زده اﺳﺖ. ﻣﺎﺟﺮاي اﯾﻦ ﺳﺮﯾﺎل ﻃﻮري اﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺪود ده‬  ‫ﯾﺎزده ﻧﻔﺮ ﻓﯿﻠﻢﻧﺎﻣﻪ آن را ﻧﻮﺷﺘﻪ و ﺑﯿﺶ از ده ﮐﺎرﮔﺮدان آن را ﺳﺎﺧﺘﻪاﻧﺪ. اﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﯿﺴﺖ. اﺷﺎره ﮐﺮدهام ﮐﻪ‬ ‫ﺳﺮﯾﺎلﻫﺎي 24 و اﻟﯿﺲ (‎ (Aliasرا ﻫﻢ ﺳﻨﺎرﯾﺴﺖﻫﺎ و ﮐﺎرﮔﺮدانﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻧﻮﺷﺘﻪ و ﮐﺎرﮔﺮداﻧﯽ ﮐﺮدهاﻧﺪ، اﻣﺎ واﻗﻌﯿﺖ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ‬ ‫ﻓﺼﻞﻫﺎي 2، 3 و 4 اﯾﻦ ﺳﺮﯾﺎل ﻣﺸﮑﻼت ﻋﺪﯾﺪهاي دارد. ﻓﻘﻂ ﺳﺮي اول آن ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻮده اﺳﺖ.‬ ‫ﺳﺮيﻫﺎي 2، 3 و 4 آن ﻧﺎﻣﻮﻓﻖ ﺑﻮده و اﺷﮑﺎﻻت ﺟﺪياي ﺑﺮ آن وارد اﺳﺖ. اﻟﺒﺘﻪ ﻣﺎ ﺗﻤﺮﮐﺰﻣﺎن را روي ﺳﺮي اول ﻧﻤﯽﮔﺬارﯾﻢ. اﯾﻦ‬ ‫ﻣﮑﺎﻧﯿﺴﻢ ﮐﻪ اﮔﺮ ﻗﺮار ﺑﺎﺷﺪ ﮔﺮوه ﺳﻨﺎرﯾﺴﺖﻫﺎ و ﮔﺮوه ﮐﺎرﮔﺮدانﻫﺎ ﻓﯿﻠﻢ اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻨﯽ را ﺑﺴﺎزﻧﺪ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﻣﻼﺣﻈﺎت اﺻﻠﯽ در آن ﻣﺘﺮﺻﺪ ﺷﻮد.‬ ‫در اﯾﻦ ﺳﺮﯾﺎل داﺳﺘﺎن ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎده اﺳﺖ. ﻣﻦ ﺳﺮي اول آن را ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ. ﻣﺮدي در زﻧﺪان ﺑﻪ ﺟﺮم ﻗﺘﻞ ﺑﺮادر ﻣﻌﺎون اول رﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر‬‫آﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ اﻋﺪام اﺳﺖ. اﯾﻦ زﻧﺪان در ﺷﯿﮑﺎﮔﻮ اﺳﺖ. ﺧﺎﻧﻤﯽ ﻣﻌﺎون اول رﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر آﻣﺮﯾﮑﺎﺳﺖ. ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه ﮐﻪ ﺑﺮادر اﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮﺳﻂ‬  ‫اﯾﻦ ﻣﺮد ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. در واﻗﻊ ﺻﺤﻨﻪ ﺳﺎزي ﺷﺪه اﺳﺖ ﺗﺎ ﻧﺸﺎن داده ﺷﻮد اﯾﻦ ﻣﺮد او را ﮐﺸﺘﻪ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻓﺮد ﯾﻌﻨﯽ ﻟﯿﻨﮑﻠﻦ‬(‎(Lincolnﮐﻪ ﻗﺎﺗﻞ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽﺷﻮد ﺑﺮادري ﺑﻪ ﻧﺎم ﻣﺎﯾﮑﻞ اﺳﮑﻮﻓﯿﻠﺪ دارد. ﻣﺎﯾﮑﻞ اﺳﮑﻮﻓﯿﻠﺪ ﺻﺤﻨﻪ ﺳﺎزي ﺳﺮﻗﺖ ﻣﺴﻠﺤﺎﻧﻪاي را اﻧﺠﺎم‬‫ﻣﯽدﻫﺪ ﺗﺎ او را در ﻫﻤﺎن زﻧﺪان ﺷﯿﮑﺎﮔﻮ ﺑﯿﻨﺪازﻧﺪ و از اﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺮادرش را ﻧﺠﺎت دﻫﺪ. او ﺑﺎ اﯾﻦ ﻗﺼﺪ وارد اﯾﻦ زﻧﺪان ﻣﯽﺷﻮد ﺗﺎ‬ ‫ﺑﺮادرش را ﻧﺠﺎت ﺑﺪﻫﺪ. از ﺳﻮي دﯾﮕﺮ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﻌﺎون رﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر و ﺷﺒﮑﻪ اﻣﻨﯿﺘﯽ ﻣﻮﺟﻮد ﺻﺤﻨﻪ ﺳﺎزي ﻗﺘﻞ را ﻫﺪاﯾﺖ ﮐﺮدهاﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ‬   ‫ﺑﺮادر ﻣﻌﺎون اول رﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر را ﮐﻪ در واﻗﻊ ﮐﺸﺘﻪ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ از دﯾﺪ ﻋﻤﻮم ﮐﻨﺎر ﺑﺒﺮﻧﺪ و اﻋﻼم ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ او ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ‬  ‫اﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺳﺎزي ﺷﺮاﯾﻄﯽ را رﻗﻢ ﺑﺰﻧﻨﺪ.‬ ‫ﻫﻤﯿﻦﺟﺎ اﻧﺘﻬﺎي داﺳﺘﺎن را ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ. اﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﻣﻌﺎون اول رﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر اﺳﺖ ﺑﺎ‬  ‫ﺑﺮادرش راﺑﻄﻪ ﻏﯿﺮ اﺧﻼﻗﯽ و ﺟﻨﺴﯽ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. اﯾﻦ راﺑﻄﻪ ﻧﻤﺎدي از ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت آﻟﻮده ﺑﯿﺮون‬ ‫ﻗﺪرت آﻧﭽﻪ ﮐﻪ در ﻓﯿﻠﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ ﺧﻮاﻧﺪه ﻣﯽﺷﻮد و ﻗﺪرت رﺳﻤﯽ ﮐﻪ در اﯾﻨﺠﺎ زن ﺑﻪ‬‫ﻋﻨﻮان ﻧﻤﺎد ﺳﺮزﻣﯿﻦ و ﻋﻘﯿﺪه و ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﺴﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ او ﭘﯿﻮﻧﺪ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ، ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. اﯾﻨﮑﻪ‬ ‫ﻣﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﭘﺎرﺗﯽﺑﺎزي ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺰب ﺑﺎزي ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و رواﺑﻂ اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻨﯽ دارﻧﺪ، اﯾﻦ راﺑﻄﻪ‬ ‫ﻧﺎﻣﺸﺮوع اﺳﺘﻔﺎده ﻏﯿﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ و ﻧﺎﻣﺸﺮوع از ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت ﻗﺪرت را ﺗﺪاﻋﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ.‬
 ‫ﻣﯽداﻧﯿﺪ ﺗﻨﻬﺎ راﻫﯽ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺮادرش را ﺗﺒﺮﺋﻪ ﮐﻨﺪ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ رﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر ﺷﻮد و از ﻗﺪرت رﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺣﮑﻢ‬ ‫رﺳﻤﯽ ﺑﺮاي ﺗﺒﺮﺋﻪ ﮐﺮدن ﺑﺮادرش اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ. ﺗﻤﺎم ﺗﻼش در ﺳﺮي اول اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻗﺪرت را ﺑﻪ دﺳﺖ ﺑﯿﺎورد.‬           ‫ﺑﺨﺶ دﯾﮕﺮ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آن ﻓﺮدي اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ زﻧﺪان اﻓﺘﺎده اﺳﺖ و ﺑﺮادرش ﺑﺮاي ﻧﺠﺎت او ﺑﻪ زﻧﺪان راه ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ. ﯾﮏ ﮔﺮوه ﻣﻌﺎون اول‬ ‫رﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر و ﺷﺒﮑﻪ اﻣﻨﯿﺘﯽ او و ﯾﮏ ﮔﺮوه ﻫﻢ ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن اﻧﺮژي ﻓﺪرال آﻣﺮﯾﮑﺎﺳﺖ. ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن اﻧﺮژي ﻓﺪرال آﻣﺮﯾﮑﺎ و ﺷﺮﮐﺘﯽ از ﺳﻨﺖ‬ ‫اﺳﺘﯿﺘﻤﻨﺖ و دﻓﺘﺮ اﮐﻮﻓﯿﻼ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ اﯾﻨﻬﺎ ﻣﻨﺎﻓﻊ اﻧﺮژي و ﺷﺮﮐﺖﻫﺎي ﻧﻔﺘﯽ و اﻗﺘﺼﺎد آﻣﺮﯾﮑﺎ و ﺗﺮاﺳﺖﻫﺎي ﻧﻔﺘﯽ آﻣﺮﯾﮑﺎ را ﻣﺒﻨﺎ ﻗﺮار‬ ‫ﻣﯽدﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻧﻮع ﺻﺤﻨﻪ ﺳﺎزي را ﺻﻮرت ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﻟﯿﻨﮑﻠﻦ را ﺣﺬف ﮐﻨﻨﺪ.‬
 ‫از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ دﻓﺘﺮي ﺑﻪ ﻧﺎم ﭘﺮوژه ﻋﺪاﻟﺖ ﻫﻢ وﺟﻮد دارد. ﮔﺮوﻫﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﻋﺪاﻟﺖاﻧﺪ. ﻣﺜﻞ ﺟﻮاﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ در ﮐﺸﻮر ﺧﻮدﻣﺎن‬  ‫ﺗﺸﮑّﻠﯽ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺟﻨﺒﺶ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﺗﺸﮑﯿﻞ دادهاﻧﺪ. دﺳﺘﺸﺎن ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻨﺪ ﻧﯿﺴﺖ. ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ و ﺷﻌﺎري ﻣﯽدﻫﻨﺪ و در ﺟﺎﯾﯽ ﺗﺠﻤﻌﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.‬   ‫ﭘﺮوژه ﻋﺪاﻟﺖ ﻫﻢ ﮔﺮوﻫﯽ وﮐﯿﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ دور ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﺮوژه ﻋﺪاﻟﺖ اﻓﺮاد اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻨﯽ را دﻧﺒﺎل ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ اﻋﺪام‬  ‫ﻧﺸﻮﻧﺪ. اﯾﻦ وﮐﻼ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه وﮐﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﻣﺎﯾﮑﻞ و ﻟﯿﻨﮑﻠﻦ ﺗﻼش ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ او را ﻧﺠﺎت ﺑﺪﻫﻨﺪ. در ﻧﻬﺎﯾﺖ، "ﻋﺪاﻟﺖ" آﻧﻬﺎ ﺷﮑﺴﺖ‬‫ﻣﯽﺧﻮرد. ﺳﺮوﯾﺲﻫﺎي اﻣﻨﯿﺘﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺄﻣﻮرﯾﻦ ﺳﯽ.آي.ا‎ي ﻣﯽآﯾﻨﺪ و آﻧﻬﺎ را ﻣﯽﮐﺸﻨﺪ، دﺳﺘﮕﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و در واﻗﻊ از ﻣﯿﺪان ﺑﯿﺮون ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.‬‫اﯾﻦ ﺑﺨﺶ از ﺳﺮي اول ﭼﻬﺮه ﺳﯿﺎﻫﯽ از اﯾﻨﮑﻪ در ﻓﻀﺎي ﻏﯿﺮ رﺳﻤﯽ و ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ ﻣﯽﺗﻮان ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬار ﺑﻮد ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ و اﯾﻨﮑﻪ‬   ‫ﻧﻤﯽﺷﻮد از ﺑﯿﺮون ﻋﺪاﻟﺖ را ﻣﺤﻘﻖ ﮐﺮد. ﺳﯿﻄﺮه دﺳﺘﮕﺎهﻫﺎي اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ و اﻣﻨﯿﺘﯽ آﻣﺮﯾﮑﺎ را ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ اﻟﯿﺲ و 24 ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ.‬ ‫ﻟﺬا ﻣﺎﯾﮑﻞ اﯾﺜﺎر ﻣﯽﮐﻨﺪ. از آﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﯾﮏ ﺷﺮﮐﺘﯽ ﺑﻮده ﮐﻪ در ﺗﻌﻤﯿﺮ و ﺳﺎﺧﺖ ﺑﺨﺸﯽ از اﯾﻦ زﻧﺪان دﺧﯿﻞ ﺑﻮده اﺳﺖ ﺧﻮدش ﻧﻘﺸﻪ‬  ‫زﻧﺪان را دارد. ﭼﻮن او ﻫﻢ ﺟﺰو آن ﮐﺎرﺧﺎﻧﻪ و ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ ﺑﻮده اﺳﺖ ﮐﻪ آن زﻧﺪان را ﺗﻌﻤﯿﺮ ﮐﺮده و ﺳﺎﺧﺘﻪاﻧﺪ. ﻣﺎﯾﮑﻞ روي ﻧﻘﺸﻪ ﻓﺮار ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ‬  ‫ﻣﯽﺷﻮد و ﻧﻘﺸﻪ ﻓﺮار را روي ﺑﺪﻧﺶ ﺧﺎﻟﮑﻮﺑﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ و وارد زﻧﺪان ﻣﯽﺷﻮد و ﺑﺎ ﺻﺤﻨﻪ ﺳﺎزي، ﻓﺮار را رﻗﻢ ﻣﯽزﻧﺪ و اﻓﺮاد را از آﻧﺠﺎ ﺑﯿﺮون‬ ‫ﻣﯽآورد.‬
 ‫ﺑﺨﺸﯽ ﮐﻪ اﺷﺎره ﮐﺮدم ﮐﻪ ﻣﺎﯾﮑﻞ اﺳﮑﻮﻓﯿﻠﺪ ﻧﻘﺸﻪ را روي ﺑﺪﻧﺶ ﺧﺎﻟﮑﻮﺑﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﻣﯽرود و اﯾﻨﻬﺎ را از زﻧﺪان ﺑﯿﺮون ﻣﯽآورد ﻫﻤﺎن "ﻣ‎ﺜُﻞ‬ ‫اﻓﻼﻃﻮن" اﺳﺖ. اﻫﻤﯿﺖ ﺳﺮي اول ﺑﻪ ﯾﮏ دﻟﯿﻞ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﺗﻤﺎم ﻗﺪ ﻣﺜﻞ اﻓﻼﻃﻮن را اراﺋﻪ ﮐﻨﺪ. در اﯾﻦ ﺑﺎره اﻓﻼﻃﻮن‬ ‫ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ، ﻣﺎ در ﻋﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﯽ در اﻧﺘﻬﺎي ﻏﺎري ﻫﺴﺘﯿﻢ و روي ﺻﻨﺪﻟﯽﻫﺎﯾﯽ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺗﻪ ﻏﺎر را ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ. از اﺑﺘﺪاي ﻏﺎر ﻧﻮري ﻣﯽآﯾﺪ و‬ ‫اﻓﺮادي در ﺣﺎل ﻋﺒﻮرﻧﺪ. ﺳﺎﯾﻪ و ﺷﺒﺢ ﺣﺮﮐﺖ آﻧﻬﺎ روي دﯾﻮار ﻣﯽاﻓﺘﺪ. آﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ از ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻨﺎ و ﻋﺎﻟﻢ وﺟﻮد ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﯾﻪﻫﺎﺳﺖ.‬ ‫ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﺷﻮد و ﺑﯿﺮون ﻣﯽرود. ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮد را آزاد ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺑﯿﺮون ﻣﯽرود. در ﺑﯿﺮون ﺣﻘﯿﻘﺖ را ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ. واﻗﻌﯿﺖ را درك ﻣﯽﮐﻨﺪ.‬  ‫ﺑﺮﻣﯽﮔﺮدد ﺑﻘﯿﻪ را آزاد ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺑﺎ ﺧﻮد ﺑﯿﺮون ﻣﯽﺑﺮد. اﯾﻦ روﻧﺪي ﮐﻪ در ﻏﺎر اﻓﻼﻃﻮن ﯾﺎ ﻣﺜﻞ اﻓﻼﻃﻮﻧﯽ رﻗﻢ ﺧﻮرده ﻫﻤﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻼﺻﺪرا آن را ﺑﻪ ﯾﮏ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮده اﺳﺖ.‬
‫ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺣﮑﻤﺖ ﻣﺘﻌﺎﻟﯿﻪ "اﺳﻔﺎر ارﺑﻌﻪ" ﯾﺎ ﺳﻔﺮﻫﺎي ﭼﻬﺎرﮔﺎﻧﻪ؛ ﺳﻔﺮ اول ﺳﻔﺮ از ﺧﻠﻖ ﺑﻪ ﺣﻖ، ﯾﻌﻨﯽ از ﺗﻪ زﻧﺪان ﺑﻪ ﺑﯿﺮون اﺳﺖ. ﺳﻔﺮ دوم ﺳﻔﺮ‬‫در ﺣﻖ، ﯾﻌﻨﯽ در ﻧﻮر، روﺷﻨﺎﯾﯽ و ﻋﺎﻟﻢ آزاد اﺳﺖ. ﺳﻔﺮ ﺳﻮم ﺳﻔﺮ از ﺣﻖ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ، ﯾﻌﻨﯽ دوﺑﺎره ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎي ﻏﺎر ﺑﺮﻣﯽﮔﺮدد و ﺳﻔﺮ ﭼﻬﺎرم ﺳﻔﺮ‬ ‫ﺑﺎ ﺧﻠﻖ ﺑﻪ ﺣﻖ، ﯾﻌﻨﯽ اﯾﻨﻬﺎ را آزاد ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺑﺎ ﺧﻮد ﺑﯿﺮون ﻣﯽﺑﺮد.‬ ‫آﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻧﮕﺎه اﻓﻼﻃﻮن در ﻣﺜﻞ اﻓﻼﻃﻮﻧﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ و ﺟﻤﻊﺑﻨﺪي آن، زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﺞ ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﮐﻪ 1200 ﺳﺎل ﺑﻌﺪ، ﻓﻠﺴﻔﻪ‬  ‫ﻣﻼﺻﺪرا را در اﺳﻔﺎر ارﺑﻌﻪ ﻣﻼﺻﺪرا رﻗﻢ ﻣﯽزﻧﺪ، در ﺳﺮي اول اﯾﻦ ﺳﺮﯾﺎل در 23 ﻗﺴﻤﺖ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ در آﻣﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ‬  ‫ﺳﺮﯾﺎل 81 ﻗﺴﻤﺘﯽ اﺳﺖ. ﻓﺼﻞ 1 و 2 آن ﻫﺮ ﮐﺪام 22 ﻗﺴﻤﺖ اﺳﺖ. ﺳﺮي 3 آن 13 و ﺳﺮي 4 آن 24 ﻗﺴﻤﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﺎً 18‬ ‫ﻗﺴﻤﺖ ﻣﯽﺷﻮد.‬   ‫اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﯿﺪ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻣﻼﺻﺪرا ﯾﺎ اﻓﻼﻃﻮن را ادراك ﮐﻨﯿﺪ در ﻓﺼﻞ اول آن ﮐﻪ 22 ﻗﺴﻤﺖ اﺳﺖ اﯾﻦ ﭼﺸﻢاﻧﺪاز ﺑﻪ ﺷﻤﺎ داده ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.‬‫ﯾﻌﻨﯽ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﯿﺮون زﻧﺪان اﺳﺖ و ﺑﺎ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت زﻧﺪان آﺷﻨﺎﺳﺖ. ﺧﻮدش اﯾﻦ زﻧﺪان ﯾﺎ ﻏﺎر را ﻃﺮاﺣﯽ ﮐﺮده اﺳﺖ. ﯾﮏ "ﻣﻨﺠﯽ" و اﺳﻄﻮره‬‫ ‫اﺳﺖ. اﻧﺴﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ دم ﻣﺴﯿﺤﺎﯾﯽ دارد. داﺧﻞ زﻧﺪان ﻣﯽﺷﻮد. ﺗﺮﺗﯿﺒﺎﺗﯽ را اﺗﺨﺎذ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ اﻓﺮاد را ﻧﺠﺎت ﻣﯽدﻫﺪ. ﮔﺰﯾﻨﺶ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ.‬‫ ‫ﻓﺎﺳﺪﺗﺮﯾﻦ اﻓﺮاد ﺗﺎ ﺷﺎﺧﺺﺗﺮﯾﻦ آﻧﻬﺎ را ﮐﻪ ﺑﺮادرش ﺑﻮده و ﻫﺪف ﻫﻢ ﻧﺠﺎت ﺑﺮادرش ﺑﻮده اﺳﺖ، ﻫﻤﻪ را ﺑﯿﺮون ﻣﯽآورد.‬  ‫"ﺳﺎرا" ﯾﮏ اﺳﻢ ﻋﺒﺮي اﺳﺖ. دﮐﺘﺮ ﺳﺎرا (‎ (Dr. sara tancrediدر زﻧﺪان ﭘﺰﺷﮏ زﻧﺪان اﺳﺖ و ﺑﺎ ﻣﺎﯾﮑﻞ اﺳﮑﻮﻓﯿﻠﺪ آﺷﻨﺎ ﻣﯽﺷﻮد و در‬ ‫ﻧﻬﺎﯾﺖ در ﺳﺮي 4 ﺑﺎ او ازدواج ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺑﭽﻪدار ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﺳﺎرا ﻣﻌﺘﺎد اﺳﺖ و ﺧﻮدﮐﺸﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﯾﮑﯽ از ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻮع ﺳﻮم ﻓﺮار را در اﯾﻦ‬ ‫ﻓﯿﻠﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ دﮐﺘﺮ ﺳﺎرا اﺳﺖ. ﻓﻀﺎﯾﯽ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ، ﻫﻤﻪ اﯾﻨﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺳﺎرا ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺎدر اﺳﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎ‬ ‫"ﻫﺎﺟﺮ" و ﺳﺎرا را دارﯾﻢ. در ادﯾﺎن اﺑﺮاﻫﯿﻤﯽ "اﺳﻤﺎﻋﯿﻞ" و "اﺳﺤﺎق" را ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ. اﺳﻼم از "اﺳﻤﺎﻋﯿﻠﯿﻮن" اﺳﺖ و ﯾﻬﻮد و ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ از‬‫"اﺳﺤﺎﻗﯿﻮن" ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﺳﺘﻤﺮار ﺣﺮﮐﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎنﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﺎﺟﺮ و ﯾﻬﻮد و ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ ﺑﻪ ﺳﺎره ﺑﺮﻣﯽﮔﺮدد. ﻫﺎﺟﺮ ﻣﺎدر ادﯾﺎن اﺑﺮاﻫﯿﻤﯽ از اﯾﻦ ﺣﯿﺚ‬ ‫ﮐﻪ اﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﻓﺮزﻧﺪ اوﺳﺖ. در اﯾﻨﺠﺎ ﺳﺎرا در زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎزي ﺑﺮاي ﻓﺮار اﯾﻨﻬﺎ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻬﻤﯽ دارد.‬ ‫ﯾﮑﯽ از ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ اﯾﻔﺎي ﻧﻘﺶ ﮐﺮده اﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﺎم آﺑﺮوزي (‎ ،(Abruzziﯾﮑﯽ از ﺳﺮدﺳﺘﻪﻫﺎي ﮔﺮوهﻫﺎي‬  ‫ﻣﺎﻓﯿﺎﯾﯽ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻫﻤﺎن ﮐﺴﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻓﯿﻠﻢ ﻣﻌﺮوف ﺗﺮﻧﺲ ﻣﺪرن »ﮐﻨﺴﺘﺎﻧﺘﯿﻦ« در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﮐﯿﺎﻧﻮ رﯾﻮز ﺑﻪﻋﻨﻮان ﭼﻬﺮه اﺻﻠﯽ ﺑﺎزي ﻣﯽﮐﺮد، ﻧﻘﺶ اﻣﺎم زﻣﺎن ﺷﯿﻄﺎن را اﯾﻔﺎ ﻣﯽﮐﺮد. ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﻄﺎن زﻣﺎن ﮐﻪ ﻣﯽآﯾﺪ ﻫﻤﺎن ﮐﺴﯽ‬  ‫ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﻟﻮﺳﯿﻔﺮ در ﻓﯿﻠﻢ ﻣﻌﺮوف »ﮐﻨﺴﺘﺎﻧﺘﯿﻦ« ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﯿﺪ، ﭘﯿﺶ زﻣﯿﻨﻪاي ﮐﻪ در ذﻫﻦ ﻫﻤﻪ ﻫﺴﺖ‬ ‫اوﺳﺖ. ﺣﺎﻻ آن ﮐﺴﯽ ﮐﻪ در آﻧﺠﺎ ﻟﻮﺳﯿﻔﺮ و ﺧﻮد ﺷﯿﻄﺎن اﺳﺖ، در اﯾﻨﺠﺎ ﺳﺮدﺳﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎري از وﻗﺎﯾﻊ در داﺧﻞ زﻧﺪان ‫اﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺧﺎص ﺧﻮد را دارد.‬ ‫ﭼﻬﺮه ﻣﺨﻮف و ﺑﺴﯿﺎر ﺧﺎﺻﯽ اﯾﻦ ﮔﺮوه ﺗﯽﺑﮓ (‎ (T-Bagاﺳﺖ. او در اﺛﺮ ﻣﺠﺎﻣﻌﺖ ﺟﻨﺴﯽ ﭘﺪرش ﺑﺎ ﻋﻤﻪ ﻋﻘﺐ‬ ‫اﻓﺘﺎدهاش، ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺗﯿﺒﮓ در ﺗﻤﺎم ﻓﺼﻞﻫﺎي اﯾﻦ ﺳﺮﯾﺎل ﭼﻬﺮه ﺷﺎﺧﺼﯽ اﺳﺖ. ﮐﺴﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﻌﺪ‬‫از اﯾﻦ ﻓﺮار و وﻗﺘﯽ ﺑﻪ زﻧﺪان ﺳﻮﻧﺎ در ﭘﺎﻧﺎﻣﺎ ﻣﯽروﻧﺪ و دوﺑﺎره ﺑﻪ آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺮﻣﯽﮔﺮدﻧﺪ، ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺣﺎﮐﻢ اﺳﺖ. ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ‬‫ﺳﺎدﮔﯽ ﺻﺤﻨﻪ را در زﻧﺪان ﺷﯿﮑﺎﮔﻮ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮد. ﻓﺴﺎد اﺧﻼﻗﯽ و ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت ﻫﻢﺟﻨﺲﺑﺎزياش در آﻧﺠﺎ در اوج‬‫اﺳﺖ. ﺷﺨﺼﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺘﺎب ﻣﻘﺪس را از ﺣﻔﻆ اﺳﺖ. ﯾﮏ زﻧﺎزاده و ﺣﺎﺻﻞ زﻧﺎي ﺑﺎ ﻣﺤﺎرم اﺳﺖ. ﺷﺨﺼﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ‬‫در زﻧﺪان ﺳﻮﻧﺎ در ﭘﺎﻧﺎﻣﺎ روش ﺳﻮﺳﯿﺎﻟﯿﺴﺘﯽ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ زﻧﺪان را ﮐﻨﺎر ﻣﯽﮔﺬارد. ﺑﺎ ﺑﺬل و ﺑﺨﺸﺶ ﭘﻮل اﺧﺘﯿﺎر ﻫﻤﻪ را ﺑﻪ‬ ‫دﺳﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮد و زﻧﺪان را ﺣﺎﮐﻢ ﻣﯽﺷﻮد. در ﻧﻬﺎﯾﺖ در ﺳﺮي 4 دوﺑﺎره او را ﺑﻪ آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺮﻣﯽﮔﺮداﻧﻨﺪ.‬‫ﻣﻨﺎﺳﺒﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺻﺤﻨﻪﻫﺎي ﻓﯿﻠﻢ را واﻗﻌﯽ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﮔﻮﻧﻪﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺳﯿﻨﻤﺎي ﻣﺎ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺎري ﮐﻨﺪ. ﺳﯿﻨﻤﺎي‬ ﻣﺎ در ﻧﻤﺎﯾﺶ ﭼﻬﺮه اﻧﺴﺎنﻫﺎي ﭘﻠﯿﺪ ﯾﮑﺴﺮي آدم زﻣﺨﺖ ﺑﺎ ﺑﯿﻨﯽﻫﺎي ﭘﺦ ﺷﺪه، ﭼﺸﻢﻫﺎي ﭘﻒ ﮐﺮده، ﻟﭗﻫﺎ و ﺳﺒﯿﻞﻫﺎي درﺷﺖ را ﻧﺸﺎن‬  ‫ﻣﯽدﻫﺪ. ﯾﻌﻨﯽ اﻓﺮاد ﺑﺴﯿﺎر ﻗﻄﺒﯽاﻧﺪ. ﯾﻌﻨﯽ از ﺻﻔﺮ ﺗﺎ ﺻﺪ، ﺻﺪ ﻧﻮع ﺷﺨﺼﯿﺖ را ﺑﺎﯾﺪ ﺑﭽﯿﻨﯿﺪ ﺗﺎ واﻗﻌﯿﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺳﯿﻨﻤﺎ، ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن و‬‫ادﺑﯿﺎت ﻣﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺎري را ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ. اﯾﻦ ﺧﺼﻮﺻﺎً ﺑﺮاي دوﺳﺘﺎن ﺟﻮاﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻤﺎ و ادﺑﯿﺎت ﻋﻼﻗﻤﻨﺪﻧﺪ ﯾﮏ درس اﺳﺖ. در ﺟﻤﻌﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ‬ ‫در زﻧﺪان ﺳﻮﻧﺎ در ﭘﺎﻧﺎﻣﺎ ﯾﺎ در ﺳﺮي اول در زﻧﺪاﻧﯽ در ﺷﯿﮑﺎﮔﻮ، ﺗﻨﻮع اﯾﻦ ﮐﺎراﮐﺘﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺷﺨﺼﯽﺷﺎن و ﺷﺨﺼﯿﺖﭘﺮدازي ﺑﺴﯿﺎر‫ﺣﺮﻓﻪاي در ﺳﺮي اول ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ و ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﯾﮑﻞ اﺳﮑﻮﻓﯿﻠﺪ ﻣﺎﯾﻞ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﻤﻪ را ﺑﯿﺮون ﺑﺒﺮد، اﻣﺎ واﻗﻌﯿﺖ اﯾﻨﮑﻪ در اﯾﻦ ﻓﻀﺎي‬ ‫ﻏﺎر اﻓﻼﻃﻮﻧﯽ، ﻣﺜﻞ اﻓﻼﻃﻮﻧﯽ وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﻠﻖ آﻣﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﻪ را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻧﻮر، ﻧﺠﺎت و ﺣﻖ ﺑﺒﺮد، اﺗﻔﺎق زﯾﺒﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ‬  ‫ﻣﯽاﻓﺘﺪ. آﻟﻮدهﺗﺮﯾﻦ اﻓﺮاد ﺗﺎ ﺳﺎﻟﻢﺗﺮﯾﻨﺸﺎن را ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ.‬

(0) نظر
X