header

پايگاه شهيدان ايزدي شيراز

home
list
archive
درباره وبلاگ
لبیک به منادی توحید پروردگارا، ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا میخواند كه: «به پروردگار خود ايمان آوريد»، پس ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را بيامرز، و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران. آل عمران آیه 193 09177093900
سينما
نوجوان
آمار وبلاگ

تعداد بازدیدها :

127481

تعداد نوشته ها :

228

تعداد نظرات :

8

براي ظهور امام زمان(عج) بايد وثيقه گذاشت

حائري شيرازي

 


محمد صادق (محي الدين) حائري شيرازي در اسفند سال 1315 در شيراز در خانواده اي اصيل و روحاني كه به تعبير وي « رغبتشان الي ا... بود » به دنيا آمد . پدرش آيت ا... عبد الحسين حائري ، مجتهد زاهد و عارفي بود كه جز به ضرورت سخن نمي گفت و مادرش بانويي مسلمان ، پارسا و دين باروري بود كه در دوران منع حجاب و رضاخاني ، نزديك به 25 سال به اعتراض در خانه نشست . پس از شهادت شهيد محراب حضرت آيت الله دستغيب در 20 آذر 1360 از جانب امام به امامت جمعه شيراز منصوب گرديد.

حاصل سالها امامت جمعه ايشان ايراد خطبه هاي محققانه و تشكيل جلسات مستمر علمي با اساتيد حوزه و دانشگاه حول محور علوم انساني اسلامي است . تقديم بيش از بيست عنوان كتاب و ارايه مقلات تخصصي در حوزه اقتصاد اسلامي از ديگر ثمرات اين ساليان است.

 


 

ايشان در دوره اول و دوم خبرگان رهبري به نمايندگي از مردم فارس به مجلس خبرگان راه يافت و پس از فوت امام راحل به عنوان اولين مخالف شورايي شدن رهبري سخنان مؤثري را در اين مجلس ايراد نمود. كه در نهايت به انتخاب مقام معظم رهبري منجر گرديد.

آنچه مي آيد حاصل گفتگوي ايشان با مجله وزين امان است كه پيرامون پاره اي از شرايط ظهور سخن گفته اند.

 

پيوند مهدويت و سوره يوسف

كساني كه مايلند در مورد ظهور حضرت ولي‌عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف بيشتر انديشه كنند، بسيار مناسب است كه سوره يوسف را مطالعه و در نكات آن دقت نمايند.

در اين سوره اشاره‌هاي فراواني وجود دارد كه مي‌توان با تأمل بيشتر بسياري از مباحث مربوط به مهدويت و ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را از آن به‌دست آورد. به عنوان مثال ظلم و جفاي برادران حضرت يوسف به ايشان و برادرش را مي‌توان به جفاي امت به امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و اهل بيت پيامبر تشبيه نمود، زيرا بعضي چنين مي‌گويند كه اهل بيت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مگر چه ويژگي دارند كه در نزد خداي متعال و رسول گرامي‌اش از ديگران محبوب‌تر هستند؟

اما بايد دانست كه تمام افعال خداوند، حكيمانه است و دليل محبت ويژه خدا به اين خاندان هم از روي آگاهي به صفات ممتاز آنهاست، درست مثل حضرت يعقوب عليه السلام كه در يوسف عليه السلام چيزي را مي‌ديد كه در پسران ديگرش نبود و به همين دليل او را بيشتر دوست مي‌داشت، ولي برادران حضرت يوسف اين را درك نمي‌كردند و جاهلانه مي‌گفتند: « لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَي أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ؛ 1 يوسف و برادرش نزد پدر، از ما محبوب‌ترند؛ در حالي كه ما گروه نيرومندي هستيم! مسلّماً پدر ما، در گمراهي آشكاري است!» و شگفت آن‌كه به‌قدري در اين امر افراط كردند كه پيامبر زمان خود را گمراه دانسته و اظهار داشتند: «إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ؛ 2 پدر ما در گمراهي آشكاري است!» اين ناداني به همين جا ختم نشد و ايشان به جاي اصلاح اخلاق و رفتارخود، براي اين‌كه در نزد پدر، آبرويي بيابند، كمر به قتل حضرت يوسف بستند و گفتند: «اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ ؛3 يوسف را بكشيد؛ يا او را به سرزمين دوردستي بيفكنيد؛ تا توجه پدر، فقط به شما باشد».

اين سوره كه در قرآن كريم به احسن القصص ملقّب شده است، بيانگر اتفاق‌هاي مختلفي براي حضرت يوسف است؛ زماني را نقل مي‌كند كه برادرانش او را به كارواني فروختند و به اين ترتيب او عبد و برده  شد. بعد از آن هم به‌ خاطر اين‌كه زير بار خواسته‌هاي شيطاني زليخا نرفت، زنداني شد، آن‌گاه پس از مدتي با تعبير خوابي كه براي عزيز مصر نمود، آزاد و از ملازمان خاص عزيز مصر شد.

وثيقه مهمي كه علاوه بر شجاعت و شهادت امت، بايد گذاشته شود، بصيرت و تيز بيني است، تا در مصاف حق و باطل و غبار آلود شدن فضا بتوان حق را به درستي تشخيص داد تا در جنگ‌هايي مثل جمل كه عايشه و برخي از اصحاب رسول اكرم صلي الله عليه و آله در زمان حكومت حضرت علي عليه السلام به راه انداختند، ما را در تشخيص اهل حق به حيرت و اشتباه نيندازد

يكي از نكات مهمي كه در داستان حضرت يوسف  عليه السلام است، مربوط به ماجراي زمان قحطي است كه او رييس خزانه بود. وقتي برادران حضرت يوسف عليه السلام بدون بنيامين، براي گرفتن سهمي از گندم به نزد او آمدند، حضرت يوسف وعده داد كه اگر در مرتبه بعد او را نيز بياورند، سهمي به او اختصاص خواهد داد و آنها نيز با خوشحالي نزد پدر آمده و از او خواستند كه بنيامين را نيز با آنها بفرستد و اين درخواست با ديدن عين كالاهاي خود در ميان سهم گندم، بيشتر نيز شد، اما به خاطر تقصيري كه آنها درباره حضرت يوسف كردند، حضرت يعقوب اين خواسته را قبول نفرمود و كوتاهي گذشته را ياد آور شد و فرمود: «هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَي أَخِيهِ؛ 4 آيا نسبت به او به شما اطمينان كنم، همانگونه كه نسبت به برادرش (يوسف) اطمينان كردم (و ديديد چه شد)؟!»

امام زمان(عج)

پس از اصرار زياد برادران، حضرت يعقوب، شرطي را گذاشتند كه به‌نظر مي‌آيد همين شرط در ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز وجود دارد. ايشان خطاب به پسرانش فرمود: «لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّي تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِّنَ اللّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلاَّ أَن يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللّهُ عَلَي مَا نَقُولُ وَكِيلٌ؛5 من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا پيمان مؤكّد الهي بدهيد كه او را حتماً نزد من خواهيد آورد! مگر اينكه (بر اثر مرگ يا علّت ديگر،) قدرت از شما سلب گردد. و هنگامي كه آنها پيمان استوار خود را در اختيار او گذاردند، گفت: «خداوند، نسبت به آن‌چه مي‌گوييم، ناظر و نگهبان است!»

در مورد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف هم همين طور است؛ ما مكرر مي‌گوييم: «خدايا امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را بفرست تا از او اطاعت كنيم و در خدمتش باشيم.» اما خداي متعال مي‌گويد: شما در مورد يازده امام گذشته بد عمل كرديد و تقصير كار هستيد. در مورد اين امام، بايد وثيقه بگذاريد.

 

وثيقه گذاري امام و امت ايران

هشت سال جنگ و شهدايي كه مردم ايران تقديم اسلام و انقلاب كردند، دادن وثيقه براي ظهور حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالي فرجه الشريف بود. قبول قطع نامه صلح توسط حضرت امام در جنگ ايران و عراق و اطاعت امت از ايشان هم، يك وثيقه بود.

حضرت امام در جنگ هشت ساله چهره حسيني داشت و در قبول قطع‌نامه چهره حسني و البته وظيفه امت در هر دو صورت اطاعت بود، درست مثل روايت رسول اكرم صلي الله عليه و آله كه فرمود: «الحسن و الحسين ... امامان قاما او قعدا» البته فرق نهضت امام خميني با امام حسن و امام حسين عليهما السلام آن بود كه امام حسن عليه السلام صلح كرد و امام حسين عليه السلام جنگ نمود، ولي امام خميني اول جنگ كرد و سپس صلح و اين فرق هم بدان علت است كه براي غايب شدن امام معصوم، درست مثل غروب خورشيد، ابتدا جرم خورشيد مخفي  مي‌شود و بعد نور آن. اما براي ظهور امام، همانند طلوع خورشيد، اول نور آن ظاهر مي‌شود و سپس، خود آن.

وقوع انقلاب اسلامي، همان نور خورشيد امامت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف قبل از طلوع آن است. مهم آن است كه ما با اين انقلاب كه وثيقه الهي براي ظهور حضرت حجت است چگونه رفتار مي‌كنيم. معلوم است اگر كسي با فرستاده امام حسين عليه السلام يعني حضرت مسلم خوب رفتار نكند، به طريق اولي، با خود امام عليه السلام نيز خوب رفتار نخواهد كرد.

در جريان صلح نيز گرچه ظاهر آن تلخ بود، اما بركات فراواني داشت و اصولاً گاهي اوقات خداوند متعال با وسيله‌اي به ظاهر ناگوار بهترين خير را مي‌فرستد، در حالي كه علم ما به آن نمي‌رسد، يكي از اين بركات، رسوايي صدام در جهان و رفع سوء ظن از ملت ما بود. در حقيقت ما به جاي گرفتن مكاني به نام بغداد، بغداد دل‌ها را تصرف كرديم.

وثيقه گذاري امام و امت ايران از سال 42 شروع شد و مردم ورامين و ديگر شهرستان‌ها با دستگيري امام خميني عكس العمل‌هايي نشان دادند كه در تاريخ انقلاب ثبت شده است. امام خميني نيز به شاه، حرف‌هاي تندي مي‌زد تا او را به عكس العمل وا دارد و مردم در اين بين، پشت سر او حركت كنند، اين بدان جهت بود كه وقتي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف تشريف بياورند، دستورهاي سخت‌تري خواهند داد، زيرا با هيچ ستمگري بيعت نمي‌كنند و هر ظالمي را كه سر راهش قرار بگيرد از ميان بر مي‌دارد. معلوم است چنين مبارزه‌اي، بسيار سخت بوده و ياران امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز رنج بسيار خواهند ديد و مقاومت در برابر اين مشكلات آمادگي قبلي مي‌خواهد.

خود حضرت امام نيز چون با نفس خود جنگيده بود، توانست شاه هواي نفس دروني را از خانه دل بيرون نمايد، به همين دليل توانست، شاه ايران را نيز بيرون كند؛ مردم ايران نيز چون با عقل خود اعلام وفاداري نمودند، نسبت به امام نيز وفادار ماندند. اساساً هر رفتاري با امام بيرون، به رفتار انسان با امام درون باز مي‌گردد و هر كس كه از دست جالوت بيرون فرار مي‌كند، معلوم مي‌شود كه با جالوت نفس و درون خود مشكل دارد.

اگر انسان‌ها واقعاً به دنبال حقيقت و از آن جمله زمينه‌هاي ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف هستند، بايد براي تحقق آن سرمايه گذاري كنند؛ البته بايد مراقب بود كه در راه رسيدن عجله نكرد و مراقب دسيسه‌هاي شيطاني بود. در هر حال بايد رضايت خدا را در انجام كارها، معيار قرار داد و در اين مسير با همت بلند حركت نمود و خسته نشد
امام علي (عليه السلام)

حضرت علي عليه السلام چون مرهب درون را شكست داده بود، توانست در جنگ خيبر، مرهب بيرون را نيز شكست دهد و اين كاري بود كه ديگران نتوانستند. همين رابطه در داستان حضرت داود نيز هست. قرآن مي‌فرمايد: «وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ»6 و پس از آن مي‌فرمايد «وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ»7 سؤالي كه به ذهن مي‌آيد رابطه بين قتل جالوت توسط حضرت داود و اعطاي ملك و فرمانروايي از طرف خداي متعال به داود است و اين سؤال با مطلبي كه بيان شد واضح مي‌شود كه چون حضرت داود عليه السلام، بر جالوت غلبه نمود، لايق پادشاهي شد.

تصور كنيد باراني بر زمين مي‌بارد، گاهي اين بارش بر زمين شيرين است كه چشمه آب شرين از او جاري مي‌شود و گاهي بر زمين شور است كه باعث مي‌شود روخانه‌اي از آب شور به جريان افتد. علم و حكمت نيز وقتي بر انساني كه هواي نفس بر او چيره است ببارد، همانند باريدن باران بر زمين شور است كه تمام كمالات انساني را خواهد كشت و باعث بروز زشت‌ترين رذايل اخلاقي از او مي‌شود.

برگرديم به بحث اصلي كه دادن وثيقه به خدا براي ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف بود. نكته‌اي كه با وجود انقلاب اسلامي همچنان باقي است، آن است كه هنوز اين وثيقه، كامل نشده است، زيرا اين وثيقه بايد هم وزن شأن و منزلت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد و معلوم است كه باوجود اين همه شهيد گران‌قدر، هنوز حد كاملي از وثيقه الهي براي تشكيل حكومت جهاني امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف فراهم نيامده است.

 

بصيرت و تيزبيني، وثيقه مهم ظهور

امام زمان (عج)

وثيقه مهم ديگر كه علاوه بر شجاعت و شهادت امت، بايد گذاشته شود، بصيرت و تيز بيني است، تا در مصاف حق و باطل و غبار آلود شدن فضا بتوان حق را به درستي تشخيص داد تا در جنگ‌هايي مثل جمل كه عايشه و برخي از اصحاب رسول اكرم صلي الله عليه و آله در زمان حكومت حضرت علي عليه السلام به راه انداختند، ما را در تشخيص اهل حق به حيرت و اشتباه نيندازد.

يك نمونه از اهميت بصيرت در وقايع اخير، پس از انتخابات رياست جمهوري بود كه جايگاه خود را نشان داد. همچنين تمام تلاش‌هايي كه براي نابودي اسرائيل در صحنه بين الملل صورت مي‌گيرد، در حقيقت براي استقرار حكومت جهاني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است، و بسياري از كساني كه در سراسر جهان، عليه استكبار قيام مي‌كنند، ولو به صورت ناخودآگاه، براي ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در تلاش‌اند.

اگر انسان‌ها واقعاً به دنبال حقيقت و از آن جمله زمينه‌هاي ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف هستند، بايد براي تحقق آن سرمايه گذاري كنند؛ البته بايد مراقب بود كه در راه رسيدن عجله نكرد و مراقب دسيسه‌هاي شيطاني بود. در هر حال بايد رضايت خدا را در انجام كارها، معيار قرار داد و در اين مسير با همت بلند حركت نمود و خسته نشد.

(0) نظر

مهدويّت از ديدگاه اهل سنّت

اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان كه نامش «مهدى» و از اولاد پيامبر اسلام است، مورد اتّفاق همه فرقه هاى اسلامى است.

 

 


امام زمان (عج) ماه خورشيد

 صاحب كتاب "عون المعبود" كه شرح كتاب سنن ابى داوود است، مى نويسد:

 

بدان كه در طول اعصار، مشهور بين همه اهل اسلام، اين است كه حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بيت(عليهم السلام) ظهور مى كند كه دين را يارى، و عدل را آشكار مى كند... نامش، مهدى است و عيسى، بعد از مهدى يا هم زمان با مهدى، نزول، و او را در كشتن دجال يارى، و در نماز به او اقتدا مى كند.

 

احاديث مربوط به مهدى (عج) را عدّه اى از بزرگان آورده اند، از آن جمله است، ابوداوود، ترمذى، ابن ماجه، بزار، حاكم، طبرانى، ابويعلى. سند اين احاديث، برخى، صحيح و برخى ديگر، حسن و يا ضعيف است.[1]

 

يكى ديگر از علماى اهل سنّت مى نويسد:

 

روايات فراوانى درباره ى مهدى (عج) وارد شده به حدّى كه به حدّ تواتر مى رسد. اين امر، در ميان علماى اهل سنّت شيوع دارد، به گونه اى كه از جمله معتقدات آنان به شمار مى آيد.

 

نيز يكى ديگر از علماى اهل سنّت نوشته است:

 

احاديث مهدى(عليه السلام) به طرق گوناگون و متعدّد، از صحابه نقل، و بعد از آنان، از تابعان، نقل شده است، به گونه اى كه مجموع آن ها، مفيد علم قطعى است. به همين دليل، ايمان به ظهور مهدى، واجب است، همان گونه اى كه اين وجوب، در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت، مدوّن شده است.[2]

 

اهل سنّت، كتاب هاى متعدّدى در گردآورى روايات مربوط به امام مهدى (عج) و اين كه در آخرالزمان شخصى به اسم مهدى ظهور خواهد كرد، نوشته اند. تا حدّى كه من اطلاع دارم، اهل سنّت، بيش از سى كتاب در اين باره تأليف كرده اند

ابن كثير نيز در البدايه و النهايه مى گويد:

 

مهدى، در آخرالزمان مى آيد و زمين را پر از عدل و قسط مى كند، همان گونه كه پر از جور و ظلم شده است. ما، احاديث مربوط به مهدى را در جلد جداگانه اى گرد آورديم، همان گونه كه ابوداوود در سنن خود، كتاب جداگانه اى را به آن اختصاص داده است.[3]

 

از اين مطالب كه از بزرگان اهل سنّت نقل شد، معلوم مى شود كه مسئله ى مهدويّت و اعتقاد به ظهور مهدى (عج) جزء عقايد ثابت اهل سنّت و جماعت است و احاديث مربوط به ظهور آن حضرت، در ميان آنان، به حدّ تواتر رسيده است.

 

كتاب هاى متعدّد و متنوعى درباره ى ظهور آن حضرت از سوى علماى اهل سنّت تأليف شده است به گونه اى كه شيخ محمّد ايروانى در كتاب الإمام المهدي مى نويسد:

 

اهل سنّت، كتاب هاى متعدّدى در گردآورى روايات مربوط به امام مهدى (عج) و اين كه در آخرالزمان شخصى به اسم مهدى ظهور خواهد كرد، نوشته اند. تا حدّى كه من اطلاع دارم، اهل سنّت، بيش از سى كتاب در اين باره تأليف كرده اند.[4]

 

مشهور بين همه ى اهل اسلام، اين است كه حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بيت(عليهم السلام) ظهور مى كند كه دين را حمايت، و عدل را آشكار مى كند و مسلمانان از او پيروى مى كنند و او بر ممالك اسلامى استيلا مى يابد. آن شخص، مهدى ناميده مى شود

هر چند اين مسئله، مورد اتّفاق اهل سنّت و شيعه است، امّا تعداد انگشت شمارى از اهل سنّت، احاديث مربوط به امام مهدى (عج) را ضعيف مى انگارند. مثلاً، ابن خلدون در تاريخ خود، اين احاديث را ضعيف مى شمارد[5] و يا رشيد رضا (مؤلف تفسير المنار) در ذيل آيه ى سى و دوم سوره ى توبه، به ضعيف بودن احاديث مربوط به مهدويت اشاره مى كند.[6]البتّه، اين دو، دليلى بر ادعاى خود نياورده اند و تنها به مطالبى واهى استناد كرده اند. سخنان آن دو، از سوى ديگر علماى اهل سنّت، به شدت ردّ شده است. و در تأليفات علماى شيعه نيز به آن دو پاسخ داده شده است.

 

خود ابن خلدون، در بيان عقيده ى مسلمانان در مورد امام مهدى(عليه السلام)مى نويسد:

 

مشهور بين همه ى اهل اسلام، اين است كه حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بيت(عليهم السلام) ظهور مى كند كه دين را حمايت، و عدل را آشكار مى كند و مسلمانان از او پيروى مى كنند و او بر ممالك اسلامى استيلا مى يابد. آن شخص، مهدى ناميده مى شود[7].»

 

بنابراين، ضعيف شمردن احاديث از سوى وى خدشه اى بر اتّفاق نظر اهل سنّت در مورد ظهور مهدى (عج) وارد نمى كند زيرا، اين اعتقاد، ناشى از كثرت احاديثى است كه از طرق عامه نقل شده است. ما، در زير، به ذكر برخى از كسانى كه از اين گونه احاديث را در كتاب هاى خود آورده اند، مى پردازيم، هر چند، تقريباً، مى توان ادعا كرد كه تمام كتاب هاى معتبر حديثى اهل سنّت، حدّاقل، چند مورد از احاديث امام مهدى (عج) را ذكر كرده اند:

 

امام زمان (عج)

1- ابن سعد (متوفى 230 هـ) 2- ابن ابى شيبه (متوفى 235 هـ)

 

3- احمد بن حنبل (متوفى 241 هـ) 4- بخارى (متوفى 273 هـ)

 

5- مسلم (متوفى 261 هـ) 6- ابن ماجه (متوفى 273)

 

7- ابوبكر اسكافى (متوفى 273 هـ) 8- ترمذى (متوفى 279 هـ)

 

9- طبرى (متوفى 380) 10- ابن قتيبه دينورى (متوفى 276)

 

11- بربهارى (متوفى 329) 12- حاكم نيشابورى (متوفى 405)

 

13- بيهقى (متوفى 458) 14- خطيب بغدادى (متوفى 463)

 

15- ابن اثير جزرى (متوفى 606).[8]

 

 

 

اوصاف امام مهدى (عج) از ديدگاه اهل سنّت

اوصافى كه در كتاب هاى اهل سنّت براى امام مهدى(عليه السلام) ذكر شده، بر گرفته از احاديثى است كه آنان از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل مى كنند و در كليات، با اوصاف ذكر شده در كتاب هاى علماى شيعه، فرقى ندارد. ما، در فصل هاى آينده، به آنها اشاره خواهيم كرد. در اين قسمت، به ذكر چند روايت از كتاب هاى حديثى اهل سنت، اكتفا مى كنيم:

 

1- عن النبى(صلى الله عليه وآله) أَنّه قال: «لا تذهب الدنيا حتّى يملك العرب رجلٌ من أهل بيتى يواطىء اسمه اسمي[9] دنيا به پايان نمى رسد، مگر آن كه مردى از اهل بيت من كه اسمش اسم من است، مالك عرب شود».

 

2- عن النبى(صلى الله عليه وآله): «لا تقوم الساعهُ حتّى تملأ الأرض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم يخرج من أهل بيتى مَن يملأها قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً[10] قيامت بر پا نمى شود تا اين كه زمين پر از ظلم و جور و دشمنى شود و سپس از اهل بيت من، شخصى ظهور مى كند كه زمين را پر از عدل و قسط مى كند همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود».

 

عدّه اى از اهل سنّت، مدعى هستند كه مهدى، همان عيسى بن مريم است و در اين مورد، به خبرى واحد كه از انس بن مالك نقل شده است، استناد مى كنند

 

 

3- عبدالله بن مسعود از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:

 

«لو لم يبق من الدنيا يوم لطول الله ذالك اليوم حتّى يبعثَ فيه رجلا منّى أوْ من أهل بيتي يملأ الارض قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً[11] اگر از دنيا، فقط يك روز باقى بماند، خداوند، آن روز را طولانى مى كند تا در آن روز، مردى از من يا از اهل بيت من، مبعوث شود و زمين را پر از قسط و عدل كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود».

 

 

 

تفاوت مهدويّت از ديدگاه اهل سنّت با مهدويّت از ديدگاه شيعه

همان گونه كه گفته شد، اهل سنّت، بالاتفاق، به مهدويّت معتقد هستند و به دليل وجود روايت هاى متواتر، ظهور حضرت مهدى (عج) در آخرالزمان را جزء اعتقادات قطعى خود مى دانند، امّا برخلاف شيعه اماميه كه معتقدند، امام مهدى (عج)، فرزند امام حسن عسكرى(عليه السلام) است و هم اكنون نيز زنده و غائب است، به چند گروه تقسيم مى شوند:

 

عدّه اى از اهل سنّت، مدعى هستند كه مهدى، همان عيسى بن مريم است و در اين مورد، به خبرى واحد كه از انس بن مالك نقل شده است، استناد مى كنند.[12]

 

تعداد اندكى نيز مدعى هستند كه مهدى، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدى استناد مى كنند كه در كنزالعمال ذكر شده است.[13]

 

جمعى از آنان، همانند اماميه معتقدند، كه امام مهدى (عج) از اولاد پيامبر(صلى الله عليه وآله) و فاطمه(س) است و حضرت عيسى نيز به هنگام ظهور امام مهدى (عج) به يارى او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد كرد

 

 

عده اى نيز معتقدند، مهدى از اولاد امام حسن مجتبى است و نه امام حسين(عليه السلام).[14]

 

گروهى مى گويند، پدر امام مهدى، هم نام پدر پيامبر اسلام است و چون نام پدر حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) عبدالله بود، پس مهدى بن حسن عسكرى(عليه السلام)نمى تواند مهدى موعود باشد. مستند اين احتمال هم باز خبرى است كه در كنزالعمال ذكر شده است.[15]

 

جمعى از آنان، همانند اماميه معتقدند، كه امام مهدى (عج) از اولاد پيامبر(صلى الله عليه وآله) و فاطمه(س) است و حضرت عيسى نيز به هنگام ظهور امام مهدى (عج) به يارى او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد كرد، چنان كه در روايت هاى متعدد آمده است: از ام سلمه نقل شده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرمود: «المهدى من عترتى من ولد فاطمه[16] مهدى، از عترت من و از فرزندان فاطمه است».

 

امام زمان (عج)

جابر بن عبدالله از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه حضرت عيسى به هنگام ظهور مهدى (عج) نزول خواهد كرد.[17] عبدالله بن عمر مى گويد: «المهدى الذى ينزل عليه عيسى بن مريم و يصلى خلفه عيسى(عليه السلام)[18] مهدى، كسى است كه عيسى بن مريم بر او نزول مى كند و پشت سر او نماز مى خواند».

 

اين گروه، حديثى را كه مى گويد: «مهدى، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است»، قبول نمى كند. ذهبى مى گويد:

 

تفرد به محمّد بن الوليد مولى بنى هاشم و كان يضع الحديث[19]اين حديث را تنها محمّد بن وليد، آزاد كرده ى بنى هاشم گفته است. و او، جاعل حديث بود.

 

البته اين گروه نيز تولّد حضرت مهدى (عج) و غيبت او را قبول ندارند. ابن حجر ادعا مى كند: «همه مسلمانان غير از اماميه، معتقدند كه مهدى غير از حجت (عج) است چون، غيبت يك شخص، آن هم با اين مدّت طولانى، از خوارق عادات است...».[20]

 

در پاسخ گروه اخير بايد گفت:

 

اوّلا، روايات نبوى متعدّدى وجود دارد كه امامان دوازده گانه را با نام هاى آنان به طور روشن معرفى كرده اند، پس سخن او، باطل است.

 

از ابن عباس روايت شده كه شخصى يهودى به نام نعثل، نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمد و سؤال هاى بسيارى را مطرح كرد. او، از اوصيا نيز پرسيد.

 

 

 

پي نوشت ها :

 

 [1]. عون المعبود، (شرح سنن ابى داود)، ج 11، ص 362 (به نقل از الطريق الى المهدى المنتظر، سعيد ايوب، ص 1).

 

[2]. نظم المتناثر فى الحديث المتواتر، ص 226. (به نقل از الطريق الى المهدى المنتظر، ص 91).

 

[3]. البدايه و النهايه، ج 6، ص 281.

 

[4]. الإمام المهدى(عليه السلام)، شيخ محمد باقر ايروانى، ص 11.

 

[5]. تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 199.

 

[6]. تفسير المنار، ج 10، ص 393، ج 9، ص 499 ـ 507.

 

[7]. تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 555، فصل 52.

 

[8]. در مورد كسانى كه به ذكر احاديث مربوط به امام مهدى(عليه السلام)پرداخته اند، به: المهدي المنتظر في الفكر الاسلامى، ص 26 ـ 29 مراجعه شود.

 

[9]. مسند احمد، ج 1، ص 377، ح 3563 الصواعق المحرقه، ص 249.

 

[10]. مسند احمد، ج 3، ص 36، ح 10920 كنزالعمال، ج 14، ص 271، ح 38691.

 

[11]. سنن ابى داود، ج 4، ص 106 و 107، ح 4282.

 

[12]. سنن ابن ماجه، كتاب الفتن، ح 4029.

 

[13]. كنزالعمال، ج 14، ص 264، ح 38663.

 

[14]. اطنار المنيف، ابن قيم جوزى، ص 151 (به نقل از الامام مهدى، ميلانى، ص 21).

 

[15]. كنزالعمال، ج 14، ص 268، ح 38678.

 

[16]. السنن الوارده في الفتن و غوائلها و الساعه و أشراطها، عثمان بن سعيد المقرى، ج 5، ص 1057، نشر دارالعاصمه، رياض، چاپ اوّل، 1416هـ.

 

[17]. همان، ج 6، ص 1237.

 

[18]. الفتن، ج 1، ص 373، نعيم بن حماد المروزى، مكتبه التوحيد، قاهره، چاپ اوّل، 1412.

 

[19]. الصواعق المحرق، ابن حجر هيثمى، ج 2، ص 478، مؤسسه الرساله، بيروت، چاپ اوّل، 1997.

 

[20]. همان، ج 2، ص 482.

(0) نظر

تيتر روزنامه‌هاي فرداي ظهور

به مناسبت نيمه شعبان مشاركتي بين كاربران گرامي ايجاد شد كه در پي آن خواسته شده بود كه كاربران تيتر روزنامه‌هاي فرداي ظهور را حدس بزنند و تيتر پيشنهاد دهند كه ما از بين تيترهاي ارسالي تعدادي را انتخاب نموده و خدمت عزيزان ارائه مي‌دهيم .

 

 

 

امام زمان (عج)

كوفه منتظر قدوم يار

 

منتقم قيام عاشورايي آمد

 

نواي دلنشين انا المهدي به گوش‌ها رسيد. منتظر شگفت‌زدگي چشم‌هايتان باشيد.

 

 

 

صاحب جمعه‌هاي بي قرار تقويم!

 

خوش آمدي!

 

روزي در تقويم خواهند نوشت:تعطيل(روز فرج مهدي فاطمه(عج)

 

و بعد در مدينه كنار ساختمان نيمه كاره اي تابلويي مي‌بينيم:پروژه‌ي احداث حرم مطهر بانوي دو عالم حضرت زهرا(س)

 

كارفرما:قائم آل محمد

 

 

 

حضرت مسيح (ع) به ياران حضرت مهدي (عج) پيوست.

 

به گزارش .... حضرت مسيح عليه‌السلام از پيامبران الهي امروز پس از هبوط به زمين ضمن به جاي آوردن سجده شكر به سبب ظهور مولاي منتظران، با ايشان بيعت كرده و در صف ياران ايشان قرار گرفت.

 

گفته مي‌شود با پيوستن مسيح عليه‌السلام،‌ عده كثيري از مسيحيان دعوت حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا فداه را لبيك گفته و به مذهب تشيع گرويدند.

 

 

 

نماز ظهر و عصر با امامت حضرت بقيه الله الاعظم در حالي برگزار شد كه حضرت مسيح نيز به ايشان اقتدا كرد.

 

  

 

 

به كوري چشم دشمنان اسلام و منكران مهدي موعود، امروز صداي انا المهدي از كنار خانه كعبه شنيده شد.

 

ايشان ياران خود را فراخواندند و ياران با سرعت بسيار در حال پيوستن به ايشان هستند.

 

مردم به كوچه و خيابان ريختند و در حال سجده مهدي موعود را صدا مي‌زنند.

 

اسرائيل به حال آماده باش درآمد

 

گفته مي‌شود با پيوستن مسيح عليه‌السلام،‌ عده كثيري از مسيحيان دعوت حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا فداه را لبيك گفته و به مذهب تشيع گرويدند

بالاخره بعد از قرن‌ها انتظار شيعيان، امام زمان ظهور كردند

 

يالثارات الحسين

 

جهان و افكار عمومي در حيرت به سر مي‌برند و همه منتظر سخنراني امام هستند

 

با نمايان شدن 313 نفر از ياران امام زمان رسماً نهضت جهاني عدل آغاز شد

 

 

 

آنكه دنيا منتظرش بود امروز رسيد

 

نه! خواب نيستيد! همگي بيداريم!

 

بالاخره عصر طلايي ظهور فرا رسيد!

 

...... مهدي فاطمه (س) آمد .......

 

انهم يرونه بعيدا و نراه قريبا

 

امروز خورشيد از مغرب طلوع كرد.

 

امام زمان (عج)

منتظران ظهور!

 

ندبه خوانان صبح جمعه!

 

اشتباه نكنيد!!

 

اين يك دل نوشته يا اميدواره نيست...

 

روزي كه منتظرش بوديد رسيد.

 

بشتابيد!!!!

 

" هل من ناصر ينصرني"

 

 

 

امــــام مهــــــــــــدي آمد

 

راهي شدن خودجوش گروه‌ها به سمت مكه:

 

علما در پي ملاقات خصوصي با امام هستند

 

تمام پروازها به سوي مكه پر شده است:

 

هواپيمايي در روز 100 پرواز را به مقصد مكه در ليست دارد

 

مسيح ظهور كرد مسيحيت ساختگي غروب كرد:

 

گرايش مايونها مسيحي به دين اسلام

 

عربستان دچار هرج و مرج شده و خاندان آل سعود همه در حال فرار كردنند

 

هزاران نفر از خيرين ايراني آمادگي خود را جهت بازسازي اماكن متبركه در مكه مكرمه اعلام داشتند

 

...

 

گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيايي

 

آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟بعد از غروب سرخ عاشورا چرا؟

 

 

دعاي فاطمه(س) اجابت شد.

 

بنا بر نداي منادي، و مشاهده قامت رعناي مهدي فاطمه بر ديوار كعبه، حضرت ابا صالح المهدي، آخرين ذخيره الهي ظهور كرد.... آناني كه درس انتظار را قبلاً تمرين كرده بودند، طي اطلاعيه‌اي، فردا بعد از نماز صبح، جهت انتقام از معاندين و كفار، مي‌توانند به سپاه حضرت مهدي (عج) بشتابند!

 

لازم به ذكر است كه پرونده نمرات امتحان انتظار در دوره غيبت، به صورت تمام و كمال در دستان مبارك فرمانده، حضرت مهدي موجود است، لذا خواهشمند است فقط آن كساني كه ميدانند امتحان را قبول شده‌اند،مراجعه كنند و ديگران فعلاً در صف انتظار ترحم بمانند شايد بخشيده شوند و آن‌ها هم اجازه شركت در سپاه داشته باشند.

 

با تشكر/هسته مركزي 313 نفري سپاه امام مهدي

 

 

 

اگر مخاطب آقا باشند:آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟بعد از غروب سرخ عاشورا چرا؟

 

اگر مخاطب مردم باشند:

 

شيعيان مژده باد پايان اين انتظار

 

سرانجام نمايان گشت مزار ياس طه

 

(...و انتظار فاطمه به سر رسيد)

 

نگاه‌هاي بهت زده‌ي غربي‌ها به سرزمين مكه

 

 

 

شيعيان به پا خيزيد مهدي آمد

 

براي اولين بار ثبت شد :

 

تعطيل رسمي بين‌المللي !

 

امام زمان (عج)

و بعد در مدينه و در كنار ساختمان نيمه كاره اي تابلوي زير را مي‌بينيم :

 

پروژه حرم مطهر بي بي دو عالم حضرت فاطمه (س)

 

 

كارفرما : قائم آل محمد (ص)

 

مساحت : وسعت دل تمام شيعيان

 

 

 

ثبت نام آغاز شد

 

عاشقان شهادت بشتابيد

 

اين بار بشتابيد براي پا در ركابي مولايتان ثبت نام كنيد

 

ثبت نام براي يارو ياور مهدي شدن آغاز شد

 

بشتابيد بشتابيد

 

از اولين ياران و جان بر كفان مهدي باشيد

 

بياييد سپر بلاي امام زمانتان شويد

 

بياييد مهدي فاطمه را همراه و ناصر باشيد

 

بياييد كه انتظار به سر رسيد

 

 

 

امام آمد، شياطين رفتند

 

و كسي از كنار كعبه ندا داد انا بقيه الله

 

مژده اي دل كه مسيحا نفسي آمده است

 

آه و فرياد مرا دادرسي آمده است

 

زهي خجسته زماني كه يار آمده است

 

به كام غم‌زدگان غمگسار آمده است

 

 

 

 

خوانندگان عزيز، توجه فرماييد:

 

منجي عالم بشريت، منتقم خون حسين و مجري عدالت، ظـــــــهــــــور كــرد

 

آواز ياس‌هاي سربلند:خوش آمدي مهدي فاطمه

 

پايان بي عدالتي‌ها پيش به سوي نماز جمعه به امامت مهدي فاطمه

 

 

 

 

مهدي آمد...

 

شيعيان علي وعده ما كنار قبر مادرمون زهرا...

 

عالميان بانگ اناالمهدي را از مكه شنيدند...

 

جلسه فوق‌العاده شوراي امنيت به درخواست اسرائيل و امريكا

 

ثبت نام پرواز مستقيم رايگان به مكه مكرمه در روز نامه‌هاي كثيرالانتشار

 

 

 

پنج تيتر فرضي به نيت 5 تن:

1. آسمان غيبت صاف شد

 

2. با ظهور امام زمان (عج) گرايش به دين مبين اسلام افزايش يافت.

 

3. روز استجابت دعاي فرج

 

4. جلسه فوق اضطراري سران صهيونيست و آمريكا

 

5. امروز نماز جمعه واجب است

 

 

(0) نظر

منافات آيه 68 سوره يس با طول عمر امام زمان(ع)

امام زمان عج

 

 


 

 

عده‌اي از افرادي كه با قرآن كريم سرو كار داشته و در طول روز به آن سر مي‌زنند وقتي به آيه 68 سوره يس مي‌رسند از خود مي‌پرسند :" آيا آيه وَ مَن نُعَمِّرهُ نُنَكِّسهُ في الخَلق با طول عمر امام زمان(عليه اسلام) منافات دارد؟ "

 

در اين مقاله به پاسخ به اين سؤال مي‌پردازيم :

 

 

 


 

آيه مزبور در حقيقت يك ناموس طبيعي و قانون الهي را توضيح مي‌دهد; يعني، انسان‌ها مطابق سير طبيعي، پس از آن كه به سر حدّ تكامل جسمي رسيدند، تدريجاً نيروهاي خود را يكي پس از ديگري از دست داده و به ضعف و ناتواني روز اوّل بازگشت مي‌كنند. اين «منحني» ضعف و قدرت يك قانون عمومي براي تمام موجودات زنده است و همگي روي سير طبيعي و معمولي اين سرنوشت را خواهند داشت; ولي در موضوع طول عمر امام زمان(عج) با اين كه يك سلسله مطالعات علوم طبيعي چنين طول عمري را طبق موازين علمي امري كاملاً ممكن معرّفي مي‌كند، در عين حال بايد اعتراف كرد كه اين طول عمر فعلاً جنبه استثنايي دارد.

 

به عبارت ديگر، عمر هزار ساله و بيشتر انسان مطابق اصول علمي امروز به هيچ وجه محال نيست; به دليل اين كه دانشمندان علوم طبيعي براي طولاني ساختن عمر انسان همواره مشغول مطالعاتي هستند و به ما نويد مي‌دهند كه روزي موفّق شدند از طرق علمي حدّاكثر طول عمر انسان را به مراتب افزايش دهند، اين خود نشانه امكان و معقول بودن چنين طول عمري است. ولي نمي‌توان انكار كرد كه فعلاً چنين طول عمري جنبه استثنايي دارد و هنوز انسان از طرق معمولي موفّق به آن نشده است، بنا بر اين خداوند براي اصلاح جامعه بشريّت يكي از بندگان برگزيده خود را طول عمر فوق‌العاده اي داده كه در موقع معيّني قيام كند و جهاني را مملوّ از عدالت گرداند. پرواضح است آيه مزبور كه نظر به افراد معمولي و عادي دارد شامل حال چنين فردي نخواهد شد كه وضع او يك وضع فوق‌العاده است و از جريان‌هاي معمولي بركنار مي‌باشد.

 

خلاصه، همان خدايي كه برخلاف وضع عادّي چنين عمر طولاني را به آن حضرت داده و به صورت فوق‌العاده او را زنده نگه داشته، از عوارض طول عمر كه ضعف و ناتواني و بازگشت به قهقراست نيز مي‌نمايد و اين مطلب با آيه مزبور كه نظر به افراد عادي معمولي دارد، هيچ گونه منافاتي نخواهد داشت.

 

بي ترديد تأملي در كائنات و آنچه در اطراف ما قرار دارد، تأكيدي بر قدرت بيكران خالق هستي بخش است و پس شك نيست اينكه خداوند اراده كند بنده‌اي بسيار بيشتر از سايرين عمر كند، به هيچ عنوان غيرممكن، بعيد و عجيب نيست .

 

 

طول عمر امام زمان (عج)

 

بلندي عمر امام با در نظر گرفتن عمرهاي درازي كه قرآن به آن‌ها اشاره شده و در كتاب‌هاي تاريخي نيز آمده نظير عمر نوح(عليه السلام)، موضوع عجيب و پيچيده‌اي نيست.

 

در قرآن كريم آمده است: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَي قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ؛ و به راستي نوح را به سوي قومش فرستاديم پس در ميان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ كرد تا طوفان آن‌ها را در حالي كه ستمكار بودند فرا گرفت.(سوره عنكبوت، آيه 14)

 

فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِين، لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَي يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ و اگر او (حضرت يونس) از زمره تسبيح‌كنندگان نبود قطعاً تا روزي كه برانگيخته مي‌شوند در شكم آن [ماهي] مي‌ماند.(سوره صافات، آيات 143 و 144)

 

تورات نيز در شرح زندگي پيشينيان به عمرهاي طولاني برخي از آنها اشاره دارد: حضرت آدم 920، شيث پسر آدم 912، انوش پسر شيث 905، لمك 777 و حضرت نوح 950 سال عمر كردند.

 

فلاسفه اعتقاد دارند بهترين دليل براي امكان چيزي، واقع شدن آن است.

 

ضمن اينكه بي ترديد تأملي در كائنات و آنچه در اطراف ما قرار دارد، تأكيدي بر قدرت بيكران خالق هستي بخش است و پس شك نيست اينكه خداوند اراده كند بنده‌اي بسيار بيشتر از سايرين عمر كند، به هيچ عنوان غيرممكن، بعيد و عجيب نيست .

(0) نظر

امام زمان(عج) مردم را به چه دعوت مي‌كند؟

حضرت عليّ بن الحسين، زين العابدين(عليه السلام) دربارة ظهور حضرت مهدي موعود(عليه السلام ) و دعوت آن حضرت مي‌فرمايد: «پس به سوي مكّه خارج مي‌شود؛ در حالي كه مردم بر گرد او اجتماع كرده‌اند. آنگاه او خود به پا خاسته و مي‌گويد: «هان اي مردم! من فلان، فرزند فلانم، من فرزند پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله ) [هستم]، من شما را به سوي آنچه كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) به آن دعوت كرد، فرا مي‌خوانم و دعوت مي‌نمايم.»

 


 

امام زمان (عج)

ممكن است كساني با خود فكر كنند كه امام زمان(عليه السلام) در روز ظهور مردم را به چه چيزي دعوت مي‌كنند و موارد دعوت آن حضرت چيست؟ و احياناً ممكن است با خود تصوّر كنند كه امام زمان(عليه السلام) مطالب تازه و ويژه خود را مي‌آورد و مردم را به سوي آن فرا مي‌خواند. امام عليّ بن الحسين(عليه السلام) در اين مورد مي‌فرمايند: «امام زمان خطاب به مردم مي‌گويد كه من فلان فرزند فلانم من زاده پيامبر خدايم من شما را  فرا مي‌خوانم به آنچه كه پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) به سوي آن دعوت مي‌كرد.» موارد دعوت امام زمان(عليه السلام) همان موادّ دعوت رسول الله(صلي الله عليه وآله) است.

 

 

اگر به حقيقت دلداده امام زمان(عليه السلام) و منتظر ظهور آن امام واجب الاطاعت هستيم، بايد خود را با برنامه‌هاي اسلامي وفق دهيم و در حدّ سعة وجودي خود، ظهوري را به وجود بياوريم و فراهم كنيم؛ يعني به احكام اسلام و فرمان رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) متعهّد و پايبند باشيم و آن احكام و مقرّرات را اجرا كرده و در جامعه رواج دهيم

 

 

آري، پيامبر اكرم(صلي الله عليه وله) خاتم‌الانبياست و امام زمان(عليه السلام) خاتم‌الاوصيا و احياكننده دين رسول خدا(صلي الله عليه وله) و مطالب و اهداف او را دنبال مي‌كند و مردم را به همان دستورات و مقرّرات پيامبر(صلي الله عليه وآله) دعوت مي‌كند.

 

آنچه ما از اين كلام شريف و از اين سيره و صفت حضرت بقية‌الله(ع)فرا مي‌گيريم، اين است كه اگر به حقيقت دلداده امام زمان(عليه السلام) و منتظر ظهور آن امام واجب الاطاعت هستيم، بايد خود را با برنامه‌هاي اسلامي وفق دهيم و در حدّ سعة وجودي خود، ظهوري را به وجود بياوريم و فراهم كنيم؛ يعني به احكام اسلام و فرمان رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) متعهّد و پايبند باشيم و آن احكام و مقرّرات را اجرا كرده و در جامعه رواج دهيم؛ زيرا معلوم شد كه آن بزرگوار دعوت جديدي ندارد و مطالب تازه و مغاير با احكام پيامبر(صلي الله عليه وآله) نمي‌آورد كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه وله) خاتم‌الانبياست و بعد از او پيامبري نيست كه دين تازه و دعوت جديد و مقرّرات نويني بياورد و ارائه دهد.

پيامبر اكرم(صلي الله عليه وله) خاتم‌الانبياست و امام زمان(عليه السلام) خاتم‌الاوصيا و احياكننده دين رسول خدا(صلي الله عليه وله) و مطالب و اهداف او را دنبال مي‌كند و مردم را به همان دستورات و مقرّرات پيامبر(صلي الله عليه وآله) دعوت مي‌كند

 

 

آري، همواره فخر و مباهات آبا و اجداد گرامي مهدي موعود(عج) كه همه، اوصيا و جانشينان پيامبر(صلي الله عليه وآله) بودند، به همين بود كه دين و آيين آسماني پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) را ترويج مي‌كردند و پيشروي اسلام و احكام الهي رهين زحمات و خدمات آن بزرگواران است و امام زمان(عج) همان راه و روش را دارد و از آن‌ها جدا نيست، با اين تفاوت كه او نفوذ كلام و بسط يد و سيطره جهاني هم دارد.

 

 

پي‌نوشت:

1. اثبات الهداة، ج 2، ص 582؛ بحارالانوار، ج 52، ص 306.

(1) نظر

شهادت امام زمان (عج) و دوران پس از آن

 


قرآن مي فرمايد: ”‌هر نفسي مرگ را مي چشد”‌‌. [1]طبق اين آيه كه بيان كننده سنت الهي در باره همه مخلوقات است، امام زمان (ع) نيز پس از برقراري عدالت جهاني و ايجاد حكومت جهاني از اين دنيا مي روند.


 

امام زمان (عج)

اما آيا به مرگ طبيعي يا به شهادت؟ از دسته‌اي روايات استفاده مي‌شود كه آن حضرت به مرگ طبيعي از دنيا مي‌رود. روايات زير از آن جمله‌اند:

 

1- ام سلمه از پيامبر خدا (ص) چنين نقل مي‌كند:

 

مهدي از خاندان من و از فرزندان فاطمه است … او در ميان مردم به سنت پيامبرشان عمل مي‌كند، پس هفت سال درنگ مي‌كند و آن گاه از دنيا مي‌رود و مسلمانان بر او نماز مي‌گزارند.[2]

 

2-در روايتي كه در تفسير آيه شريفه: ”‌ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيهِم”‌‌‏[3]؛ پس از [چندي] دوباره شما را بر آنان چيره مي‌كنيم،  از امام صادق (ع) نقل شده چنين آمده است: [منظور] خروج [امام] حسين(ع) با هفتاد تن از يارانش [در زمان رجعت است] در حالي كه كلاه‌خودهاي زريني كه دو رو دارد بر سر دارند و اعلام كنندگاني به مردم مي رسانند: اين حسين است كه خارج شده است، تا آن جا كه مؤمنان هيچ شك و ترديد درباره او نكنند و بدانند كه او دجّال و شيطان نيست، و او است حجّت قائم [به حق] در ميان شما و چون معرفت به اين كه آن حضرت همان حسين (ع) است در دل‌هاي شيعيان استقرار يافت، حضرت حجّت را مرگ فرا مي‌رسد و كسي كه آن جناب را غسل مي‌دهد و كفن و حنوط مي‌كند و به خاك مي‌سپارد همان حسين [بن علي](ع) خواهد بود. جز وصي و امام هيچ كس متصدّي [كار كفن و دفن] وصي نمي شود.[4]

 

3- در روايت ديگري نيز امام صادق (ع) در پاسخ به اين پرسش كه اولين كسي كه به دنيا رجعت خواهد كرد چه كسي است مي‌فرمايد: [امام] حسين (ع) در پي قائم (ع) خروج مي‌كند … حسين (ع) به همراه آن گروه از يارانش كه با او به شهادت رسيدند، به پيش مي‌آيد در حالي كه هفتاد پيامبر او را همراهي مي‌كنند، آن گونه كه به همراهي موسي بن عمران فرستاده شدند. قائم (ع) انگشتر خود را به او واگذار مي‌كند. پس حسين (ع) نخستين كسي است كه عهده‌دار غسل و كفن و حنوط آن حضرت مي‌شود و ايشان را در قبر خود قرار مي‌دهد.[5]

 

از دسته ا‌ي ديگري از روايات استفاده مي‌شود كه آن حضرت به شهادت خواهند رسيد:

 

1- از امام حسن مجتبي (ع) روايت شده است: ”‌به خدا سوگند، پيامبر خدا با ما پيمان بسته است كه اين امر [امامت] را دوازده‌ تن امام از فرزندان علي و فاطمه به دست خواهند گرفت و هيچ كدام از ما نيست، مگر اين كه مسموم يا كشته مي‌شود”‌‌.[6]

 

پس از امام زمان (ع) و برقراري حكومت واحد جهاني به وسيله ايشان رجعت اتفاق خواهد افتاد. رجعت به اين معنا است كه پس از ظهور امام زمان (ع) برخي از جمله برخي از ائمه زنده مي شوند. در روايات ما به رجعت برخي از پيامبران؛ مانند حضرت عيسي و برخي از ائمه؛ مانند امام حسين (ع) و برخي از اصحاب پيامبر اكرم (ص) و ائمه (ع) ؛ مانند سلمان فارسي، مقداد، جابر بن عبد الله انصاري، مالك اشتر و مفضل تصريح شده است

 

 

2- امام صادق (ع) نيز در اين باره مي‌فرمايد: ”‌به خدا قسم هيچ‌ يك از ما نيست، مگر اين كه كشته شده و به شهادت مي‌رسد.[7]

 

3- از امام رضا (ع) نيز مشابه همين تعبير، روايت شده است.[8]

 

با توجه به اين دو دسته روايات اظهار نظر صريح و قطعي در مورد چگونگي وفات امام‌مهدي (ع) مشكل به نظر مي‌رسد.

 

اما با توجه به اين كه رابطه بين مرگ و شهادت عموم و خصوص مطلق است، يعني مرگ اعم از مردن طبيعي و شهادت است و شهادت نيز نوعي از مرگ است نه خارج ار آن، از اين رو مي توان روايات دسته اول را حمل بر شهادت نمود و تعارض ظاهري را رفع نمود چون روايات دسته اول در مقام بيان اصل مرگ هستند نه كيفيت آن.

 

پس با فرض اين كه آن حضرت به شهادت برسند قاتل ايشان كيست؟ در كتاب إلزام الناصب به نقل از برخي از علما عبارتي نقل شده است كه قاتل آن حضرت اين گونه معرفي شده است: ”‌هنگامي كه هفتاد سال [حكومت حضرت] حجّت به پايان رسيد، مرگ به سراغ او مي‌آيد. زني از «بني تميم» به نام «سعيده» كه ريشي چون مردان دارد، از بالاي پشت بام هاون سنگي به سوي آن حضرت كه در حال گذشتن از آن مسير است پرتاب مي‌كند و او را مي‌كشد. پس از درگذشت آن حضرت. [امام] حسين (ع) عهده‌دار به خاك سپاري او مي‌شود. [9]

 

امام زمان (عج)

شهيد سيد محمد، محمد صادق، صدر نقدها و اشكالات متعددي بر اين سخن وارد دانسته[10] ازجمله مي‌نويسد: اين متن اساساً قابليت اثبات موضوع [شهادت حضرت] را ندارد؛ زيرا روايت نقل شده از يكي معصومان نيست، بلكه از بعضي از علما كه ما نمي‌دانيم كيست، نقل شده است. حتي اگر اين متن ـ چنان كه از ظاهر آن برمي‌آيد ـ اشاره به مضامين برخي روايات داشته باشد، تبديل به روايت مرسلي مي‌شود كه نه سند آن مشخص است و نه امامي كه از او روايت شده است. افزون بر اين كه سند روايات ياد شده معمولاً ضعيف است و مضامين آنها دور از ذهن است به گونه‌اي كه نمي‌توان با آنها چيزي را ثابت كرد.[11]

 

پس از امام زمان (ع) و برقراري حكومت واحد جهاني به وسيله ايشان رجعت اتفاق خواهد افتاد. رجعت به اين معنا است كه پس از ظهور امام زمان (ع) برخي از جمله برخي از ائمه زنده مي شوند. در روايات ما به رجعت برخي از پيامبران؛ مانند حضرت عيسي و برخي از ائمه؛ مانند امام حسين (ع) و برخي از اصحاب پيامبر اكرم (ص) و ائمه (ع) ؛ مانند سلمان فارسي، مقداد، جابر بن عبد الله انصاري، مالك اشتر و مفضل تصريح شده است. اصل رجعت از عقايد شيعيان است كه روايات زيادي درباره آن وارد شده است تا آن جا كه برخي مانند علامه مجلسي قائل به تواتر[12] اين روايات شده اند.[13]

 

 

 

پي نوشت ها :

 

[1]. آل عمران، 185

 

[2]. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 104، ح 39

 

[3]. اسراء، 6

 

[4]. كليني، الكافي، ج 8، ص 250، همچنين ر. ك: بحارالانوار، ج 53، ص 94، ح 103

 

[5]. بحارالانوار، ج 53، ص 103، ح 130

 

[6]. بحارالانوار، ج 27، ص 217، ح 19

 

[7]. همان، ص 209، ح 7

 

[8]. همان، ص 214، ح 16

 

[9]. يزدي حائري، علي، الزام الناصب في إثبات الحجة الغائب، ج 2، ص 167

 

[10]. صدر، سيد محمد محمد صادق، تاريخ ما بعد از ظهور، ص 881 – 883

 

[11]. برگرفته ازماهنامه موعود شماره 83

 

[12]. در علم حديث روايات به سه قسم تقسيم مي شود: الف. حديث متواتر: روايتي كه عده زيادي آن را روايت كرده اند به گونه اي كه از گفتار آنها براي ما يقين حاصل مي شود كه اين روايت از معصوم (ع) صادر شده است. ب. روايت مستفيض: از لحاظ اعتبار و ارزش به اندازه خبر متواتر نيست، ولي اعتبارش از خبر واحد بيشتر است. ج. خبر واحد: افراد كمي آن را روايت كرده اند و از لحاظ ارزش روايي پايين تر از دو قسم پيشين است.

 

[13]. بحارالانوار، ج 23، ص 359

 

(0) نظر

شباهت‌هاي حضرت عيسي(ع) و امام مهدي(عج)

 

مقرب‌ترين فرشته خداوند، ياور منجي بشريت

 


 

از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: نخستين كسي كه با حضرت قائم(عج) بيعت مي‌كند، جبرئيل (ع) است و بنا به آيه «وَآتَيْنَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» خداوند، جبرئيل را مددكار عيسي قرار داده است.

 

 


 

امام زمان (عج)

حضرت مهدي(عج) به عنوان منجي موعود كه تمام اديان الهي به ظهورش پيروان خود را وعده داده‌اند، تمام پيامبران از خضر نبي تا عيسي بن مريم (عليهم السلام و الصلاة) به او اقتدا مي‌كنند. اما آنچه حائز اهميت است، شباهت‌هاي بسياري ميان حضرت عيسي بن مريم (ع) با مهدي موعود(عج) است كه برخي از اين شباهت‌ها اشاره مي‌شود:

 

 

 

ياري و تأييد شدن از سوي جبرئيل

«جبرئيل» كلمه‌اي است عبراني، به معناي «بنده خدا»، و نام فرشته وحي و از بزرگان ملائكه است كه بر همه انبيا يا بر اولوالعزم از آنان و يا بر بعضي از پيغمبران الهي نازل شده و وحي خدا را به آن‌ها ابلاغ مي‌كرده است. نقل شده كه وي حدود بيست و چهار هزار بار بر حضرت محمد (ع) و ده بار بر عيسي مسيح (ع) فرود آمده است.

 

تفسير، روح‌القدس يعني امدادهاي غيبي و الهي، كه انسان را در انجام‌ها و كارهاي دشوار ياري مي‌كند

 

 

رسول گرامي اسلام (ع) فرموده‌اند: «جبرئيل از همه فرشتگان برتر است.»

 

خداوند متعال در قرآن حكيم مي‌فرمايد: «وَآتَيْنَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ؛‌(ايدناه بروح القدس) يعني عيسي بن مريم را با معجزه‌ها و به وسيله جبرئيل تقويت نموديم.

 

بيشتر مفسران، روح‌القدس را به جبرئيل تفسير كرده و گفته‌اند: منظور آيه آن است كه خداوند، عيسي (ع) را با روح‌القدس و جبرئيل تأييد و تقويت فرموده؛ يعني جبرئيل را مددكار عيسي قرار داده است؛ البته برخي ديگر از مفسران نيز گفته‌اند: مراد از روح‌القدس، همان نيروي غيبي است كه عيسي (ع) را كمك مي‌نمود و با همان اسرار آميز، مردگان را زنده كرده و بيماري‌هاي صعب‌العلاج را شفا مي‌داد. تفسير، روح‌القدس يعني امدادهاي غيبي و الهي، كه انسان را در انجام‌ها و كارهاي دشوار ياري مي‌كند.

 

امام ششم(ع) فرمود: نخستين كسي كه با قائم (ع) بيعت مي‌كند، جبرئيل عليه‌السلام است. وي در چهره پرنده‌اي سفيد از آسمان فرود آمده و با آن حضرت بيعت مي‌كند، آن گاه يك پا بر بيت‌الله و پاي ديگرش را بر بيت‌المقدس گذاشته و با صداي زيبا و بلند، به گونه‌اي كه همگان بشنوند، مي‌گويد: «فرمان خدا رسيد؛ پس آن را با شتاب نخواهيد»

 

 

چرا در ميان پيامبران الهي، تنها حضرت عيسي (ع) به اين شرافت اختصاص يافته، كه همه پيامبران به وسيله جبرئيل تأييد شده‌اند؟ گفته شده: به اين دليل كه كودكي تا آخر عمر و حتي پس از نزولش به وسيله جبرئيل تقويت شده و شد.

 

خداي متعال در سوره «مائده» مي‌فرمايد: «إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا» ؛ تو را با روح‌القدس (جبرئيل) تقويت كردم كه با مردم در گهواره و به هنگام بزرگي و پختگي، سخن مي‌گفتي.

 

امام ششم(ع) فرمود: نخستين كسي كه با قائم (ع) بيعت مي‌كند، جبرئيل عليه‌السلام است. وي در چهره پرنده‌اي سفيد از آسمان فرود آمده و با آن حضرت بيعت مي‌كند، آن گاه يك پا بر بيت‌الله و پاي ديگرش را بر بيت‌المقدس گذاشته و با صداي زيبا و بلند، به گونه‌اي كه همگان بشنوند، مي‌گويد: «فرمان خدا رسيد؛ پس آن را با شتاب نخواهيد»

 

جبرئيل مي‌گويد: من نخستين كسي هستم كه با تو بيعت خواهم نمود، دست خودت را براي بيعت باز كن، پس دست در دست بقيه الله الاعظم - روحي له الفدا - مي‌گذارد

 

 

همچنين امام صادق (ع) مي‌فرمايد: زماني كه خداوند به قائم آل محمد (ع) اجازه خروج دهد... خداوند جبرئيل را مي‌فرستد تا نزد او بيايد. جبرئيل در حجر اسماعيل نزد آن حضرت مي‌آيد و مي‌گويد: چه چيز مردم را مي‌خواني؟ حضرت دعوت خود را به او خبر مي‌دهد.

 

جبرئيل مي‌گويد: من نخستين كسي هستم كه با تو بيعت خواهم نمود، دست خودت را براي بيعت باز كن، پس دست در دست بقيه الله الاعظم - روحي له الفدا - مي‌گذارد.

 

امام باقر (ع) مي‌فرمايد: گويا هم اكنون حضرت قائم (ع) و يارانش را مي‌بينيم ... كه فرشته (بزرگ خدا) جبرئيل در سمت راست حضرت مهدي و ميكائيل در سمت چپ آن حضرت حركت مي‌كنند و ترس و وحشت پيشاپيش سپاهيانش و پشت سر آن‌ها به فاصله يك ماه در حركت است و خداوند او را با پنج هزار فرشته آسماني ياري مي‌رساند.

 

 

 

شباهت‌هاي اندام مهدي(عج) به مردان قبيله مسيح(ع)

حذيفه فرزند يمان از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده است: المهدي ولدي، وجهه كالقمر، واللون منه لون عربي، والجسم جسم اسرائيلي، ميلا الارض عدلا كما ملئت جورا، يرضي بخلافته اهل السماوات و الارض والطير في الجو

 

اسرائيل در لغت به معناي قوت و قدرت آمده است، بعضي گفته‌اند: اسرائيل، نام دوم يعقوب است. مرد شامي از اميرالمؤمنين پرسيد: شش نفر از پيامبران داراي دو اسم هستند، آنان كدام‌اند؟ آن حضرت در جواب فرمود: يوشع بن نون (وصي حضرت موسي (ع)) كه همان ذوالكفل است؛ يعقوب كه همان اسرائيل است؛ حضر كه نام ديگرش حلقيا (در نسخه بحارالانوار «تاليا») است؛‌ يونس كه اسم دومش ذوالفنون است؛ عيسي كه نام دومش مسيح بوده و محمد، كه احمد نيز ناميده شده است

 

 

پيامبر اكرم (ع) فرمود: مهدي از نسل من است. سيمايش چون ماه تابان، رنگش عربي (گندم گون) و جسمش اسرائيلي است(يعني قامت رشيد، راست و قوي دارد) زمين را از عدل و داد پر مي‌كند همان گونه كه از جور و ستم پر شده است. به خلافت او، اهل آسمان‌ها و زمين و حتي پرنده هوا رضايت مي‌دهند.

 

ابو امامه باهلي گويد: رسول خدا (ع) فرمودند:ميان شما مسلمانان و روم، چهار بار صلح نامه منعقد مي‌شود چهارمين آن به دست مردي از نژاد هرقل است كه تا هفت سال دوام خواهد داشت. مستور بن غيلان، از تيره عبدالقيس، پرسيد: يا رسول‌الله، امام و رهبر مردم در آن روز چه كسي است؟

 

فرمود: مهدي كه از نسل من است (از نظر قوت و قدرت) چهل ساله است، گويا صورتش چون ستاره درخشان و در گونه راستش خايل سياه و بر دوش او دو عباي قطواني و مانند مردان بني‌اسرائيل (قوي، پر قدرت و رشيد) است همه گنج‌ها را بيرون مي‌آورد و دروازه‌هاي شركت به رويش گشاده مي‌شود.

 

قاموس كتاب مقدس مي‌گويد: اسرائيل به معناي كسي است كه بر خدا پيروز گشت. چون يعقوب هنگام كشتي گرفتن با فرشته خدا و پيروز شدن بر او، به اين نام ملقب گرديد. نيز مي‌نويسد: چون ثبات و استقامت و ايمان خود را ظاهر ساخت، خدا اسم او را به اسرائيل تغيير داد

 

 

 

توضيح:

اسرائيل در لغت به معناي قوت و قدرت آمده است، بعضي گفته‌اند: اسرائيل، نام دوم يعقوب است. مرد شامي از اميرالمؤمنين پرسيد: شش نفر از پيامبران داراي دو اسم هستند، آنان كدام‌اند؟ آن حضرت در جواب فرمود:

 

يوشع بن نون (وصي حضرت موسي (ع)) كه همان ذوالكفل است؛ يعقوب كه همان اسرائيل است؛ حضر كه نام ديگرش حلقيا (در نسخه بحارالانوار «تاليا») است؛‌ يونس كه اسم دومش ذوالفنون است؛ عيسي كه نام دومش مسيح بوده و محمد، كه احمد نيز ناميده شده است.

 

«جبرئيل» كلمه‌اي است عبراني، به معناي «بنده خدا»، و نام فرشته وحي و از بزرگان ملائكه است كه بر همه انبيا يا بر اولوالعزم از آنان و يا بر بعضي از پيغمبران الهي نازل شده و وحي خدا را به آن‌ها ابلاغ مي‌كرده است. نقل شده كه وي حدود بيست و چهار هزار بار بر حضرت محمد (ع) و ده بار بر عيسي مسيح (ع) فرود آمده است

 

 

و بعضي ديگر آن را لقب مي‌دانند.

 

در مجمع‌البيان، و به پيروي از ايشان، در تفسير نمونه، آمده است: اسرائيل نام ديگر يعقوب پدر يوسف، فرزند اسحاق، فرزند ابراهيم خليل است. در بيان علت نام و اسم دوم يعقوب، قاموس كتاب مقدس مي‌گويد: اسرائيل به معناي كسي است كه بر خدا پيروز گشت. چون يعقوب هنگام كشتي گرفتن با فرشته خدا و پيروز شدن بر او، به اين نام ملقب گرديد. نيز مي‌نويسد: چون ثبات و استقامت و ايمان خود را ظاهر ساخت، خدا اسم او را به اسرائيل تغيير داد.

 

عيسي ع

جد بزرگوارش، امام صادق (ع) قدرت او را چنين توصيف كند: يكون قويا في بدنه حتي لو مد يده الي اعظم شجره علي وجه الارض لقلعها، و لو صاح بين الجبال لتدكدكت صخورها

 

بدنش به اندازه‌اي قوي است كه اگر دستش را به سوي بزرگ‌ترين درخت روي زمين دراز كند، آن را از ريشه مي‌كند و اگر در ميان كوه‌ها نهيب بزند و فرياد بكشد، صخره‌هايش فرو مي‌ريزد.

 

شيخ سليمان بلخي قندوزي، در ينابيع المودة، اسرائيلي را به «قد بلند» و برخي ديگر به «تنومند» تفسير كرده‌اند، ولي به نظر مي‌آيد كه اين دو معنا دقيق نباشند، زيرا روايت‌هاي فراواني وجود دارند كه مي‌گويند: مهدي موعود، نه كوتاه قد و نه بلند قد است، بلكه متوسط و قوي پنجه و پر نيروست، همان گونه كه امام صادق (ع) فرمود و در روايت آمده است:

 

ليس بالطويل الشامخ و لا بالقصير الارزق، بل مربوع القامه مدور الهامه، واسع الصدر،

 

راست قامت، ولي نه دراز قد، چهار شانه، ولي نه كوتوله به زمين چسبيده، سيما و صورتي گرد و سينه‌اي فراخ دارد.

 

(0) نظر

آثار و بركات دعا براي امام زمان (عج)


چرا براي سلامتي امام زمان (عج) صلوات مي‌فرستيم؟ مگر ايشان معصوم نيستند و از طرف خدا محافظت نمي‌شوند و مگر غايب نيستند؟


در خصوص چرايي صلوات، دقت شود كه اولاً «صلوات» يك دعاي مستجاب است. ثانياً دعا كردن براي معصوم، امام، عزيزان ديگر و ...، معرفت و محبت خود ما را مي‌رساند. لذا قبل از آن كه بركاتش شامل طرف مقابل شود، شامل دعا كننده مي‌گردد. و البته دعا شونده نيز از آن بركات الهي بهره‌مند مي‌گردد. و گرنه خود «صلوات» حتي بر حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله نيز لزومي نداشت. چرا كه در اين صلوات براي ايشان سلام، درود و دعا مي‌فرستيم.

– دعا در هر حال و براي هر كس مفيد است و هيچ كس بي‌نياز از دعا نيست. حتي اگر هيچ انساني نيز وجود نداشته باشد، خداوند متعال خود و ملائكش بر رسول اكرم (ص) و هم چنين بر مؤمنين صلوات مي‌فرستد. و البته منظور از صلوات، فقط لفظ «اللهم صل علي محمد و آل محمد» نيست.

– از بركات ديگر صلوات براي اهل عصمت و به ويژه امام زمان (عج) اين است كه معصوم هيچ گاه از ديگران عقب نمي‌افتد و امام هيچ‌گاه مديون ديگران نمي‌ماند، حتي به اندازه‌ي يك سبقت در سلام و يا يك دعا. لذا وقتي شيعه‌اي براي سلامتي امام زمان (عج) دعا مي‌كند و يا ذكر صلواتي مي‌گويد: نشان مي‌دهد كه نه تنها امامش را مي‌شناسد، بلكه هميشه ذهن و فكر و قلبش متوجه اوست. با خوشي او خوش است و با غم و اندوه و ناراحتي او نيز مغموم و ناراحت است و چون او را نمي‌بيند و از حالش با خبر نيست، دعا مي‌كند كه هميشه سلامت باشد و آفات محيطي بر او اثري نگذارد. بديهي است كه امام (ع) متقابلاً و حتي پيش از او، چنين شيعه را دعا مي‌نمايد. و بدين وسيله يك ارتباط معنوي مستقيم، با معرفت و محبت بين شيعه و امامش برقرار مي‌گيرد، اگر چه ظاهر او را نبيند.

پس، دعا هيچ منافاتي با عصمت، محافظت الهي و غيبت ندارد. چنان چه براي تعجيل در ظهور ايشان نيز مأمور و مكلف به دعا شده‌ايم.
اظهار تجديد عهد و پيمان با آن حضرت است و محتواي پيمان با آن حضرت را دين داري و شريعت محوري و تصميم قلبي بر اطاعت امر امام‌عليه السلام و ياري رساندن او با نثار جان و مال تشكيل مي‌دهد. تجديد بيعت با آن حضرت‌عليه السلام كاري است كه بعد از هر نماز از فرايض پنج‌گانه، يا در هر روز و يا در هر جمعه مستحب است

خداوند متعال براي تحقق هر امري وسايلي گذاشته است و يكي از اين وسايل، دعا است. به همين دليل حتي ملائك بسياري فقط مأمور به دعا هستند.


آثار و بركات دعا براي امام زمان (عج)

دعا براي سلامتي امام زمان(عج) آثار و بركات فراواني دارد از جمله:

1. نشانگر علاقه و محبت مسلمانان به ايشان است. اگر چه دوستي تمام ائمه معصومين عليهم السلام بخشي از ايمان و شرط قبولي اعمال است، در عين حال دعا كردن در حق امام زمان(عج) موجب ازدياد محبت آن حضرت در دل و در نتيجه موجب تقويت ايمان مي‌گردد.

2. اظهار تجديد عهد و پيمان با آن حضرت است و محتواي پيمان با آن حضرت را دين داري و شريعت محوري و تصميم قلبي بر اطاعت امر امام‌عليه السلام و ياري رساندن او با نثار جان و مال تشكيل مي‌دهد.

تجديد بيعت با آن حضرت‌عليه السلام كاري است كه بعد از هر نماز از فرايض پنج‌گانه، يا در هر روز و يا در هر جمعه مستحب است.(دعاي عهد مفاتيح الجنان، ص 891 و 892. شاهدي براي اين سخن است.)

3. سبب زنده نگه داشتن ياد امام غايب در دل منتظران مي‌گردد. ياد امام زمان(عج) توجه به ارزش‌هاي دين و اصول اخلاقي را در دل‌ها جوانه مي‌زند و برعكس غفلت از ياد و خاطره امام يكي از دلايل عمده پژمردگي و سستي ارزش‌هاي الهي و انساني در جامعه اسلامي است.

4. كسي كه سلامتي امام زمان به رايش مهم است، به طور مسلّم آزردن آن حضرت به رايش سخت است، در نتيجه دعا براي سلامتي آن حضرت، انسان را بر انجام كارهايي وادار مي‌كند كه موجب خشنودي آن حضرت و در نتيجه سبب رسيدن به مقام رضوان الهي مي‌گردد.

5. دعا بسيار مؤثر است و موجب فرج آن حضرت و نيز فرج و گشايش در زندگي مؤمنان مي‌شود.

6. دعا موجب قرب الهي است. امام مهدي(عج) در خصوص زيارت آل يس مي‌فرمايند: «هرگاه خواستيد به وسيله ما به خداوند و به ما توجه كنيد اين زيارت را كه از جانب خداوند انشا شده است بخوانيد» (مفاتيح الجنان، ص 863.)

اين زيارت كه از جهات مختلف، محتوايي عميق دارد بسيار مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته است. از جمله سلام‌هايي كه در اين زيارت ادا مي‌شود، از ابتدا تا انتها، دعا براي سلامتي و تندرستي و بهروزي امام زمان(عج) است. «السلام عليك يا خليفه الله و ناصر حقه... السلام عليك حين تصبح و تمسي، السلام عليك في اليل اذا يغشي و النهار اذا تجلي ... السلام عليك به جوامع السلام...»؛ سلام بر توي جانشين خدا و ياري كننده حق... درود و سلام بر تو هنگامي كه بامداد و شام كني، درود و تهيت الهي بر تو در شب كه همه جا را فراگيرد و در روز، در وقتي كه نور دهد (يعني سلام بر تو در هر صبح و شام)...، درود بر تو درودي همه جانبه... .
از بركات ديگر صلوات براي اهل عصمت و به ويژه امام زمان (عج) اين است كه معصوم هيچ گاه از ديگران عقب نمي‌افتد و امام هيچ‌گاه مديون ديگران نمي‌ماند، حتي به اندازه‌ي يك سبقت در سلام و يا يك دعا. لذا وقتي شيعه‌اي براي سلامتي امام زمان (عج) دعا مي‌كند و يا ذكر صلواتي مي‌گويد: نشان مي‌دهد كه نه تنها امامش را مي‌شناسد، بلكه هميشه ذهن و فكر و قلبش متوجه اوست


در دعاي بعد از اين زيارت نيز معاني بلندي نهفته است. از جمله عرض مي‌كنيم: خدايا! او (امام زمان) را از شر هر متجاوز و سركشي و از شر همه خلق خود پناه ده و او را از حوادث روزانه، از پيش رو، و از پشت سر و از طرف چپ، حفظ و نگهداري كن و از اين كه آسيب و گزندي به او برسد جلوگيري كن و در خصوص او، رسولت و خاندان رسولت را حفظ نما و به دست مباركش عدل و داد را پديدار نما! «اللهم اعذه من شر كل باغ و طاغ و من شر جميع خلقك و احفظه من بين يديه و من خلقه و عن يمينه و عن شماله و احرسه و امنعه منان يوصل اليه به سوء واحفظ فيه رسولك و آل رسولك واظهر به العدل...».


در پايان سخن لازم است يادآور شويم كه دعا كردن براي سلامتي و فرج آن حضرت، اطاعت از امر خداوند و نيز اهل بيت پيامبر اكرم‌صلي الله عليه وآله است.

«وَ مَنْ يطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يخْشَ اللَّهَ وَ يتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ»؛ «و هر كه خدا و رسولش را اطاعت كند و خداترس و پرهيزكار باشد چنين كسي به فوز و سعادت خواهد رسيد».)سوره نور: آيه 52 )

(0) نظر

مهدي در ساير اديان

مهدي در ساير اديان

 

عقيده به مهدي اختصاص به مسلمانان ندارد بلكه تمام اديان و مذاهب الهي معتقد به اين امر هستند .

پيروان تمام اديان آسماني معتقدند كه در يك عصر بحراني و تاريك كه فساد همه جا را گرفته است يك نجات دهنده بزرگ جهاني ظهور مي كند . اين بشارت را در كتابهاي آسماني مانند كتاب زند و پازند و كتاب جاما سنبامه از كتابهاي مقدس زردتشتيان و كتاب تورات و ملحقات آن كه كتاب مقدس يهود شمرده مي شود و كتاب انجيل عيسويان پيدا كرد .

همه اديان در انتظار چنين موعود نيرومند غيبي بسر مي برند و هر ملتي او را با لقب مخصوص ميشناسد .

زرد تشتيان او را با لقب « سوشيانس » يعني نجات دهنده جهان و جهودان با نام « سرور ميكائيلي »

عيسويان بنام « مسيح موعود » و مسلمانان بنام « مهدي منتظر » مي نامند .

اما هر ملتي آن نجات دهنده غيبي را از خودشان محسوب مي داند .

زردتشتيان او را ايراني واز پيروان زردتشت مي دانند .جهودان او را از بني اسرائيل و پيروان موسي و عيسويان او را همكيش خود شان مي دانند و مسلمانان او را از دودمان بني هاشم و فرزند پيغمبرش مي شمارند . حتي علائم و مشخصاتي كه درساير اديان براي آن نجات دهنده بزرگ ذكر شده در مورد مهدي موعود نيز قابل انطباق است .

 

مهدي در آئين زرد تشت

 

جاماسب از قول استادش زردتشت خبر مي دهد :پيش از ظهور« سوشيانس » پيمان شكني و دروغ و بي ديني در جهان رواج مي يابد و مردم از خدا دوري جسته ؛ ظلم و فساد و فرو مايگي آشكار مي گردد و همين ها نيز اوضاع جهان را دگرگون ساخته زمينه را براي ظهور نجات دهنده مساعد مي گرداند .

در كتاب زند آمده است : مردي بيرون مي آيد از زمين تا زمان از فرزندان بني هاشم ؛ مردي بزرگ ساق و بزرگ سر و بزرگ تن و بر دين جد خويش بود . در كتابهاي اوستا ؛ زند ؛ جاماسب نامه    داتستان دينيك ؛ زردتشت نامه موعودهايي معرفي شده اند كه آنان سوشيانس مي نامند اين موعودها سه نفر بو ده اند كه مهمترين آنها ؛ آخرين آنهاست بنام سوشيانس پيروزگر  او همان موعود آنها  است .

 

مهدي  در آيين  يهود

 

يهوديان كه خود را پيرو موسي ( ع) مي دانند نيز منتظر موعودند در آثار ديني يهود ؛ اسفار ؛ تورات و ديگر كتب انبياي آنان همواره به موعودات اشاره شده است . آنها معتقدند كه : در آخر الزمان فردي بنام « ماشيع » ظهور مي كند و جهان را بسوي سعادت مي برد .

در كتابهاي يهوديت ‏‏’ عهد عتيق ‘ و دانيال پيامبر كتاب « حجي » ( حكا ) ي پيامبر مطالبي در باره موعود آخر الزمان آمده است . پاره اي از علائم آخر الزمان ؛ رجعت ؛ شخصيت حضرت حجت و حتي اشاراتي در خصوص واقعه عاشورا در كتاب « بشارات عهدين » آمده است 

 

 

مهدي در آيين مسيح

 

درآيين مسيح بشارتهاي روشنتري در باره موعود آخر الزمان رسيده است بدليل اينكه از نظر زماني حضرت مسيح به امام مهدي ( ع) نزديكتر است واز سوي ديگر تحريف كمتري در اين آئين نسبت به يهوديت  صورت گرفته است در انجيل متي فصل 24 آمده است :

چونكه برق ازمشرق زمين بيرون مي آيد و تا به مغرب ظاهر مي گردد آمدن فرزند انسان نيز چنين  خواهد بود ..... خواهند ديد كه فرزند انسان را بر ابرهاي آسماني مي آيد با قدرت و جلال و عظمت

در انجيل لوقا آمده است :

كمرهاي خود را بسته و چراغهاي خود را برافروخته داريد و شما مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را مي كشد تا هر وقت بيايد و در را بكو بد بي درنگ براي او باز كنيد .

 

 

(0) نظر
X